20- هرگاه از آنها بىنياز باشم دوست هستند و آنگاه كه بلا نازل گردد دشمن مىشوند.
جمعى كه رفيق و مهربانت باشند
هردم چه مگس بر سر خوانت باشند
در وقت غنا مهر و محبت ورزند
در حين بلا دشمن جانت باشند
21- اگر به ناچارى پيش كسى نباشم با من دشمن است و هرچه مىخواهد دربارهى من فشار مىآورد.
تا چند ز دوستان خود غصه خورم
وقت است كه جيب صبر صد جا بدرم
از هركه شدم به كام و ناكام جدا
شد دشمن جان و مىكند قصد سرم
22- آنگاه كه رئيس أهل بيت (محمّد 6) از دنيا رحلت نمود از طرف مردم نسبت بمن روشى آشكار شد كه توقع نبود.
گر يافتهاى ز فيض حقّ نور و صفا
از خلق مجو قاعده مهر و وفا
از آل نبى كسى نباشد بهتر
چون رفت نبى ز خلق ديدند جفا
شكوه از زنان بىوفا 23- حرف آنان را كنار بگذار، زيرا وفا ندارند. باد صبا (كه از مشرق مىوزد) با عهدهاى آنها در يك رديف است.
24- قلبت را مىشكنند، سپس آن را جبران نمىكنند. قلبهاى آنان از وفا خالى است.