فرمود: «چرا اين آيه را نخواندى: «چه باغها، چشمهها، كشاورزىها، مقام شايسته و نعمتهائى كه در آن لذت مىبردند، گذاشتند و رفتند ...»[1]
آمادگى براى مرگ 496- از ترس مرگ و قيامت شب از رختخواب (براى نماز شب) بيرون مىآيم.
497- كسى كه از سختى مرگ مىترسد، لذت خواب عميق را درك نمىكند.
498- كشاورزى به كمال رسيده و بايد جمعآورى گردد.
انديشه مرگ خوابم از ديده ربود
هر فكر كه مىكنم نمىدارد سود
از روى مثل كشته دهريم همه
شك نيست كه كشته را درو خواهد بود
جوانىام گذشت 499- بر جوانىام كه از دست رفته گريه مىكنم ايكاش جوانيم بازمىگشت!
500- اگر جوانى بفروش مىرسيد به فروشنده هرچه مىخواست مىپرداختم.
501- جوانى وقتى در مسير رفتن قرار گرفت، جستن (و حفظ) آن بعيد است.
افسوس كه رفت عمر و أيّام شباب
اى كاش كه زندگى نمىكرد شتاب
هر پير كه أيّام جوانى طلبد
طفلان همه دانند كه آن نيست صواب
آرزوى مرگ امام 7 502- خيلىها آرزو مىكنند من بميرم و اگر من مردم، راهى را رفتهام كه در آن، تنها نيستم.
[1]- سوره دخان آيه 25« كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ ...»