تا چند تو را طول امل[1] خواهد بود
و ز شاه جهان جاه و عمل خواهد بود
انديشه بكن ز مرگ و اكنون بكف آر
چيزى كه تو را روز اجل خواهد بود
بهرهگيرى از فرصتها 485- ديروزت كه گذشته باقى است، گواه اعمال توست و همرديف مىطلبد.
و اكنون در روزى قرار گرفتهاى كه ناظر اعمال توست.
486- اگر ديروز گناه كردهاى، روز دوم (امروز) در شرائطى كه شايستهاى، كار خوب انجام بده.
487- كار خير را امروز و فردا مكن، شايد فردا آمد و تو مردهاى.
488- اگر در روزى كه با آن دست به گريبانى اندرز گرفتى و عمل شايسته انجام دادى نفعش به تو بازمىگردد و روز گذشته هيچگاه بازنخواهدگشت.
اى يافته از باده تحقيق خبر
در جان تو كرده آتش عشق اثر
خواهى كه ز أهل حال يابى بهره
بر نقطه حال دون نما پيوسته نظر
پس از مرگ تبعيض نيست 489- آنان كه وجودشان مايهى نشاط من بود رفتند و من پس از رفتن آنها تنها ماندهام.
490- در قبر ميان تو و همسايهات دو وجب بيشتر فاصله نيست اما اين دو وجب در نهايت فاصله است.
رفتند رفيقان و منم وامانده
در گوشهى فقر و فاقه تنها مانده
[1]- طول امل: آرزوى دور و دراز