اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 192
فرا دادند. [نالههاى سوزنده اثر كرد و شمع شهادت دلهاى تاريك
و ظلمتزده آنها را روشن ساخت. يكباره از يزيد دست كشيده و به حسين پيوستند، ناريان
نورى شدند و شيطانيان رحمانى گرديدند و بامدادان همگى به شهادت رسيدند. سعادت را
خواستند به سعادت رسيدند و سعيد شدند و شهيد.
راه سعادت، هميشه بر روى
همه انسانها باز است. آنچه كمياب است سعادتجو و سعادتخواه است و آنان كه به سعادت نرسيدند
سعادت را نخواستند، خواهش دل را خواستند و سعادتش خواندند!. خود خواهى كه بر دل
پيروز شود، خواهش دل را سعادت مىپندارد.]
آزمونى ديگر
[در ساعتى از شب عاشورا
بود كه حسين 7 برادران و خاندان و يارانش را گرد آورد تا با آنان سخن
گويد و از رويداد حماسه ساز فردا آنان را آگاه سازد و آنان را در برابر آزمونى
دشوار و سرنوشت ساز و انتخابى حساس قرار دهد تا آزادانه و آگاهانه راه خويش را
برگزينند؛ و راستى كه آن گرانمايه عصرها و نسلها با اين آزادگى و آزادمنشى بىنظير
خويش نشان داد كه پيشواى آزادى و عدالت به كدامين ويژگيها و ارزشها آراسته است و
در بحرانىترين شرايط چگونه تحسين برانگيز و آزادمنشانه و بزرگوارانه و زيبا و
بىنظير عمل مىكند؛ و ياران و بستگانش نيز فرصت يافتند تا در پرتو وجود آن خورشيد
روشنى بخش و زندگى ساز و برانگيزاننده، جلوه كنند و وفادارى، شهامت، شجاعت، صفا،
اخلاص، ايثار، فداكارى، ايمان، پروا، كرامت انسانى، حرّيت، حقطلبى، و ديگر
ارزشهاى انسانى خود را در حساسترين فراز تاريخ و پرشكوهترين نمايشگاه آن به
نمايش گذارند.] حسين 7 در آن شب آخرين بپاخاست و پس از ستايش خدا و
سپاس و ثناى او، رو به ياران راه نمود و فرمود:
«... امّا بعد، فانّى
لا اعلم لى اصحابا اوفى و لا خيرا من اصحابى، و لا اهل بيت ابرّ و لا اوصل من اهل
بيتى، فجزاكم اللَّه جميعا عنّى خيرا.
ألا و انّى قد اذنت
لكم فانطلقوا انتم في حلّ من بيعتى، ليس عليكم منّى ذمام، و هذا اللّيل قد غشيكم
فاتّخذوه جملا، و ليأخذ كلّ رجل منكم بيد رجل من اهل بيتى، و تفرّقوا في سواد هذا
اللّيل، و ذرونى و هؤلاء القوم، فانّهم لا يريدون غيرى.»
خداى را به شايستهترين
صورت ستايش مىكنم و در خوشىها و آسايشها و درد
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 192