اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 125
عموزادهات، گويى از فشار بيمارى خود را باخته و خرد از كف
داده است! چرا كه سخنان بىمورد بر زبان مىآورد.
«هانى» كه در آن شرايط
حساس بر خود مىلرزيد و رنگ چهرهاش دگرگون شده بود، در پاسخ «عبيد»، گفت: آرى،
«شريك» از آن روزى كه گرفتار اين بيمارى سخت و مرگبار شده است، هذيان مىگويد و
سخنان نامفهوم و بىمورد بر زبان مىآورد.
امّا پاسخ «هانى»، گويى
او را قانع نساخت و نگرانىاش شدّت يافت. و از پى آن برخاست و با عجله بسيار از
سراى «هانى» خود را بيرون كشيد و وحشت زده به استاندارى خزيد.
با رفتن «عبيد»، جناب
«مسلم» از نهانگاه بيرون آمد، در حالى كه شمشير بر دست داشت و «شريك» رو به او كرد
كه: هان اى شير مرد! چرا كوتاه آمدى؟ و چه چيزى تو را از اين كار باز داشت؟
او پاسخ داد:
هنگامى كه بر آن شدم تا
به «عبيد» يورش آورم، بانويى از خاندان ميزبان در برابرم قرار گرفت و به دامانم
آويخت و گفت: «تو را به خداى بزرگ سوگند مىدهم كه «ابن زياد» را در خانه ما هدف
قرار ندهى و خون او را در سراى ما مريزى!» و آن گاه گريست و من با ديدن آن منظره
رقّت بار از آن بانو و سوگند او، شمشير را به دور افكندم و در گوشهاى نشستم و
نتوانستم پريشانى و رنج او را بنگرم.[1]
[1]- به باور نگارنده سفير انديشمند و پروا پيشه
حسين 7 به چند دليل دست به ترور عبيد نزد، و حاضر نشد حتى عنصر تبهكار
و ددمنشى بسان او را نيز به شيوه تروريستها و به سبكى دور از سبك و سيره
جوانمردانه و آزادمنشانه خاندان پيامبر به كيفر كردارش برساند و از پا در آورد:
الف) بدان دليل كه اسلام دين
جوانمردى و آزادمنشى است و اين دين و دفتر با ناجوانمردى و نيرنگ و ترور سخت
ناسازگار است.
از پيامبر گرامى آوردهاند كه
فرمود:
ُ« انّ الايمان قيد الفتك فلا يفتك مؤمن.»
دين باورى و ديندارى و ايمان
راستين، نيرنگبازى و فريبكارى را مهار مىكند و به انسان اجازه دجالگرى و حمله
ناجوانمردانه و ترور و آدمكشى را نمىدهد. كامل ابن اثير، ج 3، ص 270؛ مقتل
الحسين، مقرم، ص 244.
ب) مسلم سفير و نماينده يك جريان
ريشهدار و ماندگار و الهام بخش و آزادمنشانه تاريخ انسان است و اين جريان
خداپسندانه و بشر دوستانه مقدسترين و زيباترين هدف را با مقدسترين و شايستهترين
وسايل پى مىگيرد و مىخواهد، نه با هر وسيله و هر شيوه و بها؛ چرا كه به عدالت و
آزادى و توحيد و تقوا و امنيت و تأمين حقوق انسانها و زندگى خداپسندانه و بشر
دوستانه، تنها با وسايل متناسب و عادلانه و انسانى مىتوان رسيد و نه با فريب و
جنايت و ترور و دجالگرى و خونريزى و اجبار و احتناق و يا مذهب سالارى دروغين و
هراس انگيز.
ج) افزون بر اين، خاندان ميزبان
بر اين كار رضايت نمىدادند و از پيامدهاى آن سخت در وحشت و هراس بودند، و اين با شيوه
انسانى و اسلامى نمىسازد كه انسان در سراى ديگرى، بدون رضايت او كارى انجام دهد
كه وى را گرفتار سازد گر چه آن كار ناپسند هم نباشد.
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 125