اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 120
شهادت آن حضرت و ياران فداكارش به او رسيد و او با دريافت آن
خبر جانگداز، از سوى از شهادت حسين 7 به اندوهى عميق گرفتار آمد و از
دگر سو به خاطر موفق نشدن به يارى او، دچار دريغ و دردى جانكاه و پايان ناپذير شد.
و هماره با همان غم جانكاه همدم و همراه بود تا جهان را بدرود گفت.
يك اشتباه بزرگ
در اين ميان، يكى از
دريافت دارندگان نامه از سوى حسين 7، در تحليل خويش دستخوش يك اشتباه
بزرگ گرديد و اين اشتباه ثمره تلخى به بار آورد.
او كه نامش را «منذر»
آوردهاند، پس از خواندن نامه امام حسين در آن جوّ اختناق و فريب اموى، چنين
پنداشت كه اين نامه و پيك، از نقشهها و توطئههاى سازمان جاسوسى جلّاد بيداد پيشه
اموى، «عبيد» است؛ و او با اين كار در انديشه شناسايى طرفداران اصلاح طلب و
آزاديخواه حسين 7 در بصره و دستگيرى ارادتمندان خاندان وحى و رسالت
است. از اين رو براى نجات خويش از شرارت احتمالى دشمن، نامه و پيك را به «عبيد
اللَّه» تسليم كرد و «عبيد» نيز كه داماد او و همسر دخترش «بحريه» بود، از كار او
شادمان گرديد و پيك سالار شايستگان را بازداشت كرد و براى ايجاد وحشت و هراس
بيشتر، او را در برابر ديدگان مردم وحشت زده و نگران به دار آويخت و به شهادت
رساند.
پس از اين جنايت، «عبيد»
به منبر رفت و مردم را از مخالفت با استبداد سياه اموى برحذر داشت و با نواختن
مارك آشوبگر و فتنهانگيز بر پيشانى آزادى خواهان و قانونمداران و قانونگرايان،
به آنان هشدار داد و شب را در بصره خوابيد و فرداى آن شب سياه آهنگ كوفه كرد.
حركت «عبيد» به سوى
كوفه
جلاد پر فريب اموى،
«عبيد»، پس از به دار آويختن پيك شجاع حسين 7، برادر خود، «عثمان بن
زياد»، را به جانشينى خود در استاندارى بصره برگزيد و خود راه كوفه را در پيش
گرفت.
هنگامى كه به نزديكى آن
شهر رسيد، از مركب فرود آمد و تا شب هنگام به همراه
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 120