اسم الکتاب : الطرائف ت داود إلهامی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 47
پس چگونه
جايز است اقتدا به كسانى كه داراى اين صفات باشند؟! و اگر اين چهار تن يا بعضى از
آنان گمان مىكنند كه اطلاعاتشان نسبت به شريعت پيامبرشان از خدا و پيغمبر بيشتر
است و آنان بر حسب اختياراتى كه در شرع دارند به ميل و اراده خودشان احكام را كم و
يا زياد مىكنند و چيزهائى را مىآورند كه پيامبرشان نياورده بود؟!. پس اين هم بر
خلاف عقل و ضد مذاهب امم پيامبران گذشته است.
سپس به بعضى از پيروان آنها گفتم: وقتى كه
اين چهار تن در زمانهاى مختلف و بر مذاهب گوناگون بودند، پس چگونه ممكن است كه همه
آنها بر حق باشند، در حالى كه بعضى از آنها بعض ديگر را لعن و تكفير مىنمايند و
چرا بعضى بر حق و بعضى بر باطل و يا اين كه همه آنها بر باطل نباشند؟! پس حق با
گذشتگان آنها از صحابه و تابعين مىباشد كه ملازم حضرت محمد 6 و پيرو شريعت و راه و روش او بودند كه آنهم يكى بيش نيست.
و نيز به بعضى از پيروان آنها گفتم: چرا از
ميان آن همه علما و مجتهدان فقط به چهار تن اكتفاء كرديد؟! آيا تعداد علماء و
مجتهدان از اين تعداد كم يا زياد نبودند؟ چه كسى اين تحديد را قرارداد كه رؤساى
مذاهب حتما بايد چهار تن باشند نه بيشتر و نه كمتر و حال آنكه اين تعداد نه در
كتاب شما و نه در شريعت پيامبر شما است، عجيب است كه من در ميان پيروان اين چهار
تن كسى را مىشناسم كه او از آنان به مراتب اعلم و داناتر است؟ نمىدانم چه طور شد
اقتدا فقط منحصر به اين چهار تن شد؟ چرا تمام علماى اسلام مثل اين چهار تن نشدند
با اين كه برخى از آنان بهتر از اين چهار تن بودند؟![1].
[1] به جز اين چهار مذهب،
مذاهبى هم در ميان اهل سنت و جماعت رواج داشته كه امروز جز نامى از آنها باقى
نمانده و همه آنها منسوخ شدهاند مؤسسان آن مذاهب از اين قرارند:
عبد اللَّه بن شبرمه( م- 144 ه)
محمد بن عبد الرحمن بن ابي ليلى قاضى كوفه( م- 148 ه) سفيان ثورى( م- 161 ه) ليث
بن سعد( م- 175 ه) شريك نخعى،( م- 177 ه) سفيان بن عيينه( م- 198) اسحاق بن
راهويه( م- 238 ه) ابراهيم بن خالد بغدادى( م- 246 ه) ابو عمرو عبد الرحمن بن عمر
و اوزاعى( م- 175 ه) داود بن على اصفهانى( م- 270 ه) مؤسس مذهب ظاهرى، محمد بن
جرير طبرى( م- 310 ه) مؤسس مذهب طبرى- صحبى محمصانى، فلسفه التشريع، ص 49- 52.
اسم الکتاب : الطرائف ت داود إلهامی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 47