اسم الکتاب : الطرائف ت داود إلهامی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 445
به سوى
عايشه حمله كرد و گفت: اى دختر فلان زن بىسر و پا چه قدر به تو گفتم به روى رسول
خدا 6 نايست و صدايت را بلند مكن[1].
اين روايت را نسائى هم در خصايص آورده با
اين اضافه كه دست بلند كرد تا بر سر عايشه بزند كه رسول خدا 6 مانع شد و ابو بكر با خشم بيرون رفت.
هيثمى هم اين روايت را در مجمع خود آورده و
به «بزاز» هم نسبت داده و رجال آن را صحيح دانسته است[2].
عايشه حتى به فاطمه 3 دختر
پيامبر 6 نيز حسادت مىورزيد و تحمل آن را نداشت كه
ببيند پيامبر دخترش را مىبوسد و نوازش مىكند، طبق روايت «ذخائر العقبى»[3] و روايت تاريخ بغداد[4] عايشه مىگويد: قلت يا رسول
اللَّه مالك اذا جاءت فاطمه قبّلتها ..؟
اعتراض كردم، چرا اين قدر فاطمه را
مىبوسى؟! در پاسخ فرمود:
«نعم يا عايشة انّى لمّا اسرى بى الى
السّماء ادخلنى جبرئيل الجنّة فناولنى منها تفّاحة فاكلتها فصارت نطفة في صلبى
فلمّا نزلت واقعت خديجة ففاطمة من تلك النّطفة و هى حوراء انسيّة، كلّما اشتقت الى
الجنّة قبلتها»
آرى اى عايشه، وقتى مرا به آسمان بردند، جبرئيل
مرا وارد بهشت كرد و سيبى از آنجا به من داد و من آن را خوردم آن ميوه نطفه فاطمه
شد و چون برگشتم با خديجه همبستر شدم فاطمه از همين نطفه است پس فاطمه حورائى است
در قالب بشر و من هر وقت مشتاق بوى بهشت مىشوم آن بوى را از فاطمه استشمام مىكنم
و لذا او را مىبوسم.