اسم الکتاب : الطرائف ت داود إلهامی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 443
مىكرد،
يك روز من رشكم آمد، گفتم يا رسول اللَّه خداوند عوض آن پير زن، زن جوانى زيبا به
تو داد كه ناگهان پيغمبر بر آشفت و به غضب آمد دست به دست مىزد و فرمود: «خدا
شاهد است خديجه زنى بود كه چون همه از من رو بر مىگردانيدند، او به من رو مىكرد
و چون همه از من مىگريختند، خديجه به من محبت و مهربانى مىكرد چون همه دعوت مرا
تكذيب مىكردند، خديجه به من ايمان مىآورد و مرا تصديق مىكرد و در مشكلات زندگى
مرا تسليت مىداد و با مال خود كمك مىنمود و غم از چهره من مىزدود».
مقام خديجه چنان بالا گرفت كه خداوند به
وسيله جبرئيل به خديجه سلام فرستاد و او را پاداش عظيم وعده داد كه هيچ يك از
گذشتگان و اصحاب بدان مقام نرسيدند.
آرى موقعيت خديجه را هيچ يك از همسران
پيامبر نداشت زيرا هيچ يك از آنان به اندازه خديجه خلوص نيت و صدق ارادت نداشتند و
بذل مال و همت و تحمل رنج و مصيبت نكردند. ولى عايشه اين مقام و موقعيت خديجه را
نمىتوانست تحمل كند.
«حميدى» در كتاب «الجمع بين الصحيحين» از
مسند عايشه روايت كرده كه گفت: «ما غرت على امرأة من نساء النّبيّ الّا على خديجة
و ما رأيتها قطّ و لكن كان يكثر ذكرها»[1]
..
به غيرت نيامدم بر احدى از زنان پيامبر به
اندازهاى كه بر خديجه به غيرت آمدم با وجود اين كه او را هرگز نديدم و ليكن
پيامبر او را بسيار ياد مىكرد.
و هر وقت پيغمبر گوسفندى مىكشت بعد آن را
قطعه قطعه مىكرد و براى دوستان خديجه مىفرستاد بعضا به او مىگفتم كه گويا در
دنيا جز خديجه زن ديگرى نبود، مىفرمود: چرا بود ولى او مادر فرزندم بود.
عايشه گفت: «و لقد امره ربّه عزّ و جلّ ان
يبشرها ببيت من قصب في الجنّة»