خصومت و جنگ كردى، در خانه رسول خدا حكم به جور نمودى، آيا زوجه به ميراث از دختر اولى است (اگر از رسول خدا ارث برده مى‌شد چرا به دخترش زهرا ندادند) براى تو نه يك از هشت يك است (يك قسمت از 72 قسمت) ولى در همه تصرف و حكومت كردى روزى به شتر سوار شده به جنگ بصره رفتى و روزى به قاطر برنشستى و اگر نمردى و زنده ماندى به فيل هم سوار مى‌شدى! از كارهاى عجيب و شگفت انگيز آنها، هجوم جمعى از مسلمانان بر حجره پيامبر و ترك امتثال امر قرآن است كه مى‌فرمايد: «لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ‌».

(به خانه‌هاى پيامبر داخل نشويد مگر اين كه اذن بدهد) اى كاش مى‌دانستم بعد از وفات پيامبر 6 براى دخول امواتشان به حجره پيامبر و كندن آنجا و درست كردن قبر، از چه كسى اجازه گرفتند؟! و به اذن چه كسى آنجا را مقبره خود ساختند؟! اگر خانه‌اش ميراث است- چنان كه طبق حكم قرآن هم همين طور است- پس چرا از تمام ورثه آن حضرت اجازه نگرفتند؟! و ضمنا چگونه مى‌تواند پيش آنها ميراث باشد در حالى كه ادعا كردند او ميراث نمى‌گذارد. اگر اموال آن حضرت تركه براى همه مسلمانان بود، پس چرا به مسلمانان ديگر اذن ندادند مرده‌هاى خود را در آنجا دفن كنند؟! و چرا براى چنين كارى از مسلمانان اجازه نگرفتند؟ اگر اذن مسلمانان لازم بود پس چرا در دادن فدك و عوالى به دخترش فاطمه از مسلمانان استجازه ننمودند؟! در حالى كه پدرش حق بزرگى در گردن مسلمانان داشت.

عجيب است كه ابو بكر حجره پيامبر را نه به ورثه‌اش و نه به مسلمانان داد بلكه آن را تنها به دخترش عايشه داد و بسيارى از مسلمانان مى‌توانستند اين موضوع را بر عايشه و پدرش انكار كنند ولى مداهنه كردند و تغافل ورزيدند «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌».

بعضى از بى‌خردانشان معتقدند كه خانه مال عايشه است زيرا هر حجره‌اى به نام يكى از زنان پيامبر كه در آن خانه سكنى داشت، ناميده مى‌شد به اصطلاح‌