و ديگر اين كه به بعضى از علماى عامه گفتم هر گاه شما به اخبار شيعه اهل بيت عمل نكنيد به بهانه اين كه به آنها اعتماد نداريد، پس شما چه خواهيد گفت اگر اهل ذمه به شما بگويند كه ما هم به شما مسلمانان اعتماد نداريم در آنچه از معجزات پيامبرتان و شريعت او براى ما نقل مى‌كنيد، پس شما هر جوابى كه به اهل ذمه بدهيد، همان جواب شيعه است! و چيز عجيبى كه از يكى از علماى اهل تسنن شنيدم اين است كه گفت:

اگر براى ما ثابت بشود اخبارى كه شيعه از اهل بيت روايت مى‌كند، صحيح است و به اين مطلب يقين پيدا مى‌كرديم ما آن وقت به اخبار شيعه عمل مى‌نموديم به او گفتم: اهل ذمّه نيز به شما همين جواب را مى‌دهند و مى‌گويند: اگر ما مى‌دانستيم كه پيامبر شما آنچه آورده همان است كه شما مى‌گوئيد، ما مى‌پذيرفتيم.

و آنگهى اگر شيعه اهل بيت پيامبرتان و خواص آنها اعرف به روايات و مذاهب و عقايد پيامبر و اهل بيت او نباشند، پس چگونه افراد بيگانه و دور افتاده، آنان را خواهند شناخت. و مسلم است شناخت خواص و نزديكان رهبر هر فرقه به مذهب و روايات و عقايدش از كسى كه از او دور باشد، بيشتر است كه گويند: «اهل البيت ادرى بما في البيت» شما مى‌دانيد نزديكان ابو حنيفه به مذهب او معرفتشان بيشتر است از كسى كه از او دور باشد و اصحاب و نزديكان شافعى به مذهب و عقايد شافعى از كسانى كه از او دور هستند، شناساتر مى‌باشند و همين طور اصحاب احمد بن حنبل و رهبران باقى مذاهب.

و آنچه به علماى مذاهب چهارگانه گفته مى‌شود اين است كه شما و غير شما از اهل معرفت به تواتر مى‌دانند اين جماعت شيعه با اهل بيت پيامبرتان در ارتباط نزديكى بودند و از خواص آنها به شمار مى‌رفتند و ايشان بر اين عقايد بودند و با همين عقايد از آنها روايت مى‌كردند با وجود اين اهل بيت آنها را گرامى مى‌داشتند و آنان را به خاطر داشتن عقايد صحيح و ورع و امانت مى‌ستودند، آيا براى كسى از شما كه عاقل باشد شكى باقى مى‌ماند كه اهل بيت پيامبرتان با شيعيان خود در عقايد و درستى روايات و اقوال و احوال آنها موافق بودند؟ و باز آنچه به آنها