اسم الکتاب : الطرائف ت داود إلهامی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 148
«شيبه»
گفت: من تعميركننده مسجد الحرام (و كليد دار خانه كعبه) هستم.
على 7 فرمود: با اين كه از شما
حيا مىكنم، بايد بگويم كه با اين سنّ كم افتخارى دارم كه شما نداريد، آنها
پرسيدند كدام افتخار؟! فرمود: من با شمشير جهاد كردم، تا شما ايمان به خدا و
پيامبر 6 آورديد.
عباس خشمناك برخاست و دامن كشان به سراغ
پيامبر 6 آمد (و به عنوان شكايت) گفت: آيا نمىبينى
على چگونه با من سخن مىگويد؟! پيامبر فرمود: على را صدا كنيد، هنگامى كه او به
خدمت پيامبر 6 آمد فرمود: چرا اين گونه با عمويت
(عباس) سخن گفتى؟
على 7 عرض كرد اى رسول خدا اگر
من او را ناراحت ساختم، با بيان حقيقتى بوده است، در برابر گفتار حق، هر كس
مىخواهد ناراحت شود، و هر كس مىخواهد خشنود! جبرئيل نازل شد و گفت: اى محمد!
پروردگار به تو سلام مىفرستد و مىگويد اين آيات را بر آنها بخوان أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ
...[1].
همين روايت به همين مضمون، يا با كمى تفاوت
در كتابهاى فراوانى از اهل سنت نقل شده، مانند تفسير طبرى و ثعلبى و اسباب النزول
واحدى، تفسير خازن بغدادى، معالم التنزيل، علامه بغوى، جامع الأصول ابن اثير و
تفسير فخر رازى و كتابهاى ديگر[2].
اين روايت را فخر رازى در تفسير سوره تكاثر
نيز نقل كرده و گفته عقل دلالت مىكند، بر اين كه تكاثر و تفاخر همه جا زشت و
مذموم نيست، زيرا اگر تفاخر در سعادتهاى حقيقى باشد عقل آن را مىپسندد و ناپسندش
نمىبيند و از جمله