اسم الکتاب : دو دوتا، چهارتا المؤلف : پوریزدی، رحمت الجزء : 1 صفحة : 79
به
دست آوردن هر چیز باارزش، با سختیها و رنجهای بسیار
همراه است ولی وقتی هدف ارزشمند باشد، از دست دادن هر چیز،
حتی جان درراه آن امکانپذیر خواهد بود؛ و هزاران ضرر و سختی و
مشکل را باید تحملکنی تا بتوانی به نتیجه دلخواه
برسی.[1]
صد رحمت به کفن
دزد اولی
می
گویند مردی از راه دزدیدن کفن مردهها روزگار میگذراند؛ ازقضای
روزگار، او در بستر بیماری افتاد و روبهمرگ بود. در این هنگام،
پسرش را صدا کرد و گفت: «من گناهان بسیاری کردهام؛ اما توکاری
بکن که مردم به جای لعن و نفرین، بر من رحمت بفرستند»
پس
از مرگ پدر، پسر نیز، کار پدر را ادامه داد و به کفن دزدی مشغول شد؛
اما او علاوه بر کفن، دارایی و مال مردم یا دندانطلای مردهها
را هم میدزدید. وقتی مردم از کار پسر باخبر شدند، گفتند: «صد
رحمت به کفن دزد اولی...»
هنگامیکه
بخواهیم دو نفر آدم بد را با یکدیگر مقایسه کنیم و
بدتر بودن یکی از آنها را نشان بدهیم و یا هنگامیکه
با از بین رفتن آدمی ستمکار و بد، منتظر باشیم آدم بهتری
جایش را بگیرد؛ اما کسی بدتر از او جانشین شود، میگویی:
«صد رحمت به ...».[2]
دِلم هزار راه
رفت.
وقتی کسی
نگران یا منتظر کسی باشد از این مثل استفاده میکنند؛ یعنی
از شدت پریشانی و نگرانی، هزار جور فکر ناگوار در خیالم
نفوذ کرد و هزار دلیل بد، برای دیر آمدن او در خیالم شکل گرفت.[3]