اسم الکتاب : دو دوتا، چهارتا المؤلف : پوریزدی، رحمت الجزء : 1 صفحة : 51
خودش را حفظ كند و ارزش خود را بداند و خشم او فروكش كند،
سرانجام آن همان لقمه گوارايى مىشود كه تو خوردى؛ و اما تشت، آن همان عمل صالح
است كه وقتى بنده آن را پنهان كند خداوند راضى نمىشود مگر اينكه آن را آشكار سازد
تا آن بنده را با آن زينت بخشد و ثواب آخرت را نيز براى او ذخيره كند؛ و اما
پرنده، كسى است كه نصيحتى به تو مىگويد، پس آن را با نصيحتش بپذير؛ و اما باز،
مردى است كه حاجتى به تو دارد او را نوميد مكن؛ و اما گوشت گنديده غيبت است، از آن
فرار كن.[1]
در آنچه خداوند دانا و حکیم به ما دستور داده قطعاً
حکمتی نهفته است که سود و منفعت آن به خودمان بازمیگردد.
دوستى حدودى دارد و اين حدود در هر كس نباشد، او را دوست
كامل مشمار و در هر كس نباشد او را به دوستى نسبت مده:
اول اينكه آشكار و نهانش با تو يكى باشد، دوم اينكه
آراستگى تو را آراستگى خود و عيب تو را عيب خود بداند، سوم اينكه مال و مقام، حال
او را تغيير ندهد و چهارم اينكه آنچه در توان دارد از تو مضايقه نكند و پنجم اينكه
تو را به هنگام سختیها رها نكند.[2]
دوستان واقعی اینگونه هستند و باقی
دوستان سراب هستند که خودنمائی میکنند ولی سیراب نمیکنند.