اسم الکتاب : سرّ سلوک (ترجمه و شرح رسالة الولاية میرزا احمد آشتیانی) المؤلف : رودگر، محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 280
و سلوكى شده است چنانكه حديث يادشده نيز حد
اقل دو معنا را افاده مىنمايد: الف) فقرى كه عين وجود و حقيقت هستى مرا تشكيل
داده و اساسا من جز آن فقر نيستم مايه مباهات من در ربط به پروردگار است و سرچشمه
عبوديت، كمال، قرب و وصال و لقاء رب است چه اينكه على 7 نيز پس از طرح
«كمال انقطاع» در مناجات شعبانيه در فرازى ديگر فرمود: «الهى كفى بى عزّا ان اكون
لك عبدا و كفى بى فخرا ان تكون لى ربّا»[1].
و همچنين در نيايش ديگر عرضه داشت: «الهى انت الغنى و انا الفقير ...»[2] انسان كامل اگرچه در كمال داراى
استغنا و فعليت تامه بوده و از حيث وجودى به وجود مطلق بيشترين و شديدترين قرب را
داراست لكن از اين حيث شديدترين مرحله فقر را نيز داراست چه اينكه انسان هرچه نسبت
به خلق و ماسواى الهى غنى داشته باشد نسبت به پروردگار «فقر» دارد يعنى بىنيازى
او از غير خدا او را نيازمندتر به خدا مىنمايد و اينكه على 7 فرمود:
«غنىترين افراد فقيرترين افراد هستند» سرّش در همين معنا نهفته است و استاد شهيد
مطهرى در شرح حديث «الفقر فخرى» مىفرمايند: «بنده نسبت به موجودات ديگر هرچه
داراتر باشد نسبت به ذات حق فقيرتر است. چون فقير يعنى نياز و آنكس كه چيزى ندارد
به خالق و علت هم نيازمند نيست. و انكس كه دارد، و هرچه كه بيشتر داشته باشد نسبت
به علت و خالق نيازمندتر است به دليل اينكه رابطه مخلوق با خالق و معلول با علت
رابطه نياز است و جز نياز چيز ديگر نيست. به ترتيب الاوجد فالاوجد، الافقر فالافقر
هم هستند آن كس كه نسبت به خالق افقر است نسبت به مخلوقات اغنى است چون داشتن در
مخلوقات عين نياز و فقر به خالق است. فقر رسول اللّه 6 از جهت
فقر نسبت به ذات حق است كه همين غناى نسبت به ديگر مخلوقات است.»[3]