اسم الکتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 824
فرمانبردارى او، و پيروى كردن آنچه به آن امر نموده در كتاب خود
از فرايض و سنن خود كه هيچ احدى سعادتمند نمىشود، الّا به پيروى كردن آن و شقى و
بدبخت نمىگردد، مگر به انكار نمودن آن و ضايع ساختن آن- يعنى، مراعات آن ننمودن و
به عمل نياوردن يا حكم را تغيير دادن و غير آن فرانمودن.»
«و أن ينصر اللّه سبحانه بيده و قلبه[1]
و لسانه، فإنّه، جلّ اسمه، قد تكفّل بنصر من نصره، و إعزاز من أعزّه.»
«ديگر امر نمود به آنكه يارى دهد خداى سبحانه را بهدست خود و دل خود
و زبان خود، پس به درستى كه خداوند- جلّ اسمه- بتحقيق كه ضامن و متكفّل شده به
يارى دادن كسى كه او را يارى داده، و عزيز و ارجمند گردانيدن كسى كه او را عزيز
گردانيده به اعزاز دوستان و حاميان دين او.» و مراد از نصر الهى، به دست و دل و
زبان مشغول داشتن اين اعضاست به جهاد كردن در راه دين و امر معروف و نهى منكر
بهجا آوردن و دفع ظلم و فساد نمودن.
«و أمره أن يكسر نفسه من الشّهوات، و يزعها عند الجمحات، فإنّ النّفس
أمّارة بالسّوء، إلّا ما رحم اللّه.»
يعنى: «امر كرد او را كه بشكند نفس خود را نزد شهوتها و لذّتهاى اين
جهانى، و باز دارد آن را نزد سركشيها و رفتن از پى لذّات جسمانى. پس، به درستى كه
نفس انسانى به واسطه دواعى نفسانى بسيار امر فرماينده است به بدى، مگر آنكه رحم
فرمايد خداى- عزّ و جلّ- و حفظ بنده خود كند از آفات و شرور نفسانى.» و غرض آن است
كه بايد كه نفس سركش را رياضت فرمايد، و به مجاهدت عنان آن نگاه دارد كه با شهوات
اين جهانى نياميزد و از آفات شهوت و غضب بپرهيزد. [206 آ]
«ثمّ اعلم يا مالك، أنّي قد وجّهتك إلى بلاد قد جرت عليها دول قبلك،
من عدل و جور، و أنّ
[1] - در چاپ صبحى صالح، ص 427 و چاپ فيض الاسلام، ص
991:« بقلبه و يده.»
اسم الکتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 824