اسم الکتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 281
درستى كه ما از خداييم و به درستى كه ما به جانب خدا از
بازگشتگانيم. آن جماعت بر ايشان است صلوات از جانب خداى و رحمت، و ايشان
هدايتيافتگانند.» و مراد به سه چيز، صلوات است و رحمت و ذكر آنكه ايشان
مهتديانند.
و از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله منقول است كه، «اذا أراد اللّه
بعبد خيرا و اراد أن يصافيه صبّ عليه البلاء صبّا. فاذا دعاه قالت الملائكة: صوت
معروف. فان دعاه ثانيا فقال يا ربّ! قال اللّه، تبارك و تعالى: لبّيك عبدي و سعديك
لا تسألنى شيئا الّا اعطيتك أو دفعت عنك ما هو أشرّ و ادّخرت لك عندى ما هو أفضل
منه.»[1] يعنى:
«هرگاه خداى عز و جلّ اراده خوبى و خيريّت جهت بندهاى كند يا اراده كند كه او را
از ادناس[2] بشريت صاف
گرداند، باران بلا بر او ريزان گرداند. پس، آن بنده هرگاه خداى عز و جلّ را
بخواند، فرشتگان گويند كه، اين آواز آشنايى است. پس، چون خداى را دوم بار بخواند و
بگويد: يا ربّ! خداى عز و جلّ گويد: لبّيك و سعديك، از من هيچچيز طلب نكنى مگر
آنكه بدهم به تو يا دفع كنم از تو بدترى را يا ذخيره كنم جهت تو چيزى را كه از آن
بهتر باشد.»
و در خبر است كه، شخصى نزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله آمد و
گفت: «يا رسول اللّه! مال من رفت و بدن من مريض شد». حضرت فرمود: «خيرى نيست در آن
بنده كه مال او نرود و بدن او بيمار نشود. به درستى كه هرگاه خداى عز و جلّ به
بندهاى خير خواهد، او را مبتلا گرداند؛ آنگاه صبر بدهد.»
و از آن حضرت منقول است كه فرموده كه، خداى عز و جلّ مىفرمايد كه،
«اذا وجّهت إلى عبد من عبيدي مصيبة فى بدنه أو فى ماله أو ولده ثمّ استقبل ذلك
بصبر جميل، إستحييت منه يوم القيامة أن أنصب له ميزانا أو أنشر له ديوانا»[3] يعنى: «هرگاه متوجّه ساختم به سوى
بندهاى از بندگان خود مصيبتى در بدن او يا در مال او يا در فرزند او، و آن بنده
استقبال آن بلا به صبر جميل كند، شرم مىدارم كه جهت او ميزانى نصب كنم يا ديوانى
نشر نمايم.» يعنى، بىحساب او را به بهشت مىبرم. و آن حضرت فرموده كه، «به درستى
كه مر او را درجهاى هست نزد خداى عز و جلّ كه نمىرسد به آن درجه تا آنكه مبتلا