اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 74
الهيّه، او را از توجّه به عالم كثرت منسلخ
داشته است. چه جهادى از اين عظيمتر؟ و چه انفاقى از اين شايستهتر؟
امّا افسوس و هزار افسوس كه او سيّد هاشم است و از حالات او
همسايهاش هم خبر ندارد، عيالش هم مطّلع نيست، فرزندانش هم نميدانند چه خبر است! و
خود او هم كه به فاش نمودن اسرار الهيّه زبان نمىگشايد، و مناعت طبع و عزّت نفس و
علوّ روح او به وى اجازه نميدهد حتّى به نزديكترين دوست صميمى و رفيق راه، اين
شدّت و عسرت و اين امتحان عظيم و آزمايش كبير خداوندى را گوشزد كند و شرح دهد. مگر
كسانى از رفقا كه خودشان جستجو كنند و كنجكاو باشند، و در مراقبت و مواظبت حال و
جريان رفيق كوشا و ساعى باشند.
و معلوم است كه توانمندان از رفقا دنبال كسب و كار خود هستند و چنين
تفقّد و پى جوئى از آنان بعيد است؛ و ناتوانان آنان هم چه بسا برخى خود كم و بيش
در عسرت و واردات قلبيّه پيرو استاد هستند، و تفقّد آنان جز غمى بر غمشان نيفزايد؛
و به غير گفتن هم غلط و افشاء سرّ است كه اگر استاد مطّلع شود وى را بكلّى از
اعتبار ساقط ميكند.
صبر و تحمّل حدّاد در شدائد و امتحانات الهيّه ناگفتنى است
در اين سفر، عسرت وى بحدّ أعلا بود، و واردات قلبيّه به حدّ أعلا
بود؛ و چنان صورت سرخ مىشد و چشمان متلألئ مىگشت كه سيمايشان در نهايت زيبائى
بود؛ و بعضى اوقات چنان بى حال و افسرده و زرد مىگشت و استخوانها درد ميگرفت كه
حكايت از وارده جلاليّه داشت.