«چقدر من با شما مدارا و مماشات كنم مانند مدارا و مماشات با شترهاى
جوانى كه كوهانشان از داخل مجروح است ولى به ظاهر صحيح مىنمايند، و مانند مدارا و
مماشات با لباسهاى فرسوده و پوسيده كه از هر طرف آنها را بدوزند، از طرف ديگر جِر
مىخورد و شكافته و پاره مىشود!
آيا هر وقت سپاهى از سپاهيان شام بر شما عبور كنند و مُشرِف شوند،
يكايك از مردان شما در خانه مىخزيد و در را بر روى خود مىبنديد، و مانند سوسمار
ماده كه در سوراخش مىخزد و كفتار كه در لانهاش پنهان مىشود، شما نيز در
مخفيگاههاى خود پنهان مىشويد؟!
سوگند به خدا ذليل كسى است كه شما بخواهيد او را يارى كنيد! و دشمنى
كه مورد اصابت تيرى چون شما قرار گيرد، تيرى به او پرتاب شده است كه نيش پيكان
ندارد و در موقع پرتابش موضع وى در وَتَرش شكسته است. و سوگند به خدا شما بسيار
اهل بزميد و اهل تفريح و تفرّج در باغها و گردشگاهها، و كم اهل رزميد و تحمّل و
صبر در زير لواهاى جنگ و پرچمهاى كارزار.
و حقّاً و تحقيقاً من بصير و دانا ميباشم به آنچه شما را به صلاح
آورد، و
______________________________
[1] «نهج البلاغة» خطبه 67، و از طبع مصر و تعليقه شيخ محمّد
عبدُه، ج 1، ص 117 و 118
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 640