«و در موقعيكه خداوند به وحدانيّت ياد شود، دلهاى آنانكه به آخرت
ايمان ندارند مشمئزّ و ناراحت ميگردد؛ و زمانيكه سخن از غير وحدت ذات اقدس او به
ميان آيد، ايشان خوشحال و مسرور مىشوند.»
«و ما بر روى دلهايشان غلافهائى و پوششهائى قرار دادهايم تا نفهمند
و ادراك ننمايند، و در گوشهايشان سنگينى گذاردهايم. و زمانيكه تو پروردگارت را در
قرآن به وحدانيّت ياد كنى، پشت نموده و با نفرت و انزجار دور مىشوند.»
«اى مردم! اين بدان علّت است كه چون خداوند به وحدانيّت ياد شود، شما
كافر مىشويد؛ و اگر با خدا شريكى قرار داده شود ايمان مىآوريد. پس حكم و فرمان
مختصّ خداوند بالا مرتبه و بزرگ صفت است!»
حقير در اينجا تنها ماندم و از آن گروه و جمعيّت كه همه اظهار دوستى
و سابقه آشنائى داشتند، يك نفر با من بر نخاست؛ و تنها ماندم به تمام معنى الكلمه.
لذا چاره در آن ديدم كه از آن گروه كناره گيرى كنم و فقط با چند نفر جوان پاكدل
فقير اهل مسجد، مجالسى خصوصى بر اساس استاديّت و مربّى بودن حضرت آقاى حدّاد داشته
باشيم.
تا بحال براى حقير چند بار در مدّت عمر چنان اتّفاق افتاده كه سخن