اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 520
و در تعليقه گويد: اين بيت هم در آن غزل است
و گويا از خواجه باشد
: أموتُ
صَبابَةً يا لَيْتَ شِعْرى
مَتَى
نَطَقَ الْبَشيرُ عَنِ الْوِصالِ (13) [1]
در بيت اوّل و دوّم ميگويد: سلام خدا باد پيوسته و هميشه تا وقتيكه
شبها مرتّباً يكى پس از ديگرى مىآيند و مىروند، و طلوع و غروب موجب پياپى در
آمدن آنهاست، تا زمين و خورشيد و ماه و ستارگان باقى است، و تا وقتيكه رشتههاى دو
صدايه و سه صدايه تارها و نغمهها و آهنگهاى چنگها و سازها مىنوازند و قدرت و
تاب و توانشان براى بلند داشتن اين سرود باقى است (زيرا مثانى به معنى صداهاى
دوبارهاى است كه تار و چنگ ميدهد، و مَثالى در أصل مَثالِث بوده است يعنى صداهاى
سه باره كه از آنها شنيده مىشود.) بر وادى اراك كه منزلگاه حضرت حجّت است (زيرا
سرزمين اراك سرزمين حجاز است كه در آنجا فقط درخت اراك وجود دارد.) و بر آن كسيكه
برفراز آن زمين سكونت دارد و بر خانهاى كه در قسمت نهائى در آن بالاى رَمْلها و
شنها بنا شده است.
سپس در بيت سوّم ميگويد: دعاگوى غريبان جهانم، و بطور تواتر و پشت سر
هم من دعا ميكنم و دعاگو هستم؛ كه باز روشن است: آن غريب جهانى كه از شدّت غربت و
تنهائى ظهور نمىكند غير از حضرت حجّت كسى نيست.
و در بيت چهارم ميرساند: او كه محلّ ثابتى ندارد- گرچه اصلش از مكّه
و از وادى الاراك است- و دائماً در عالم در گردش است، اى خداوند مهربان از تو
درخواست مىنمايم تا با لطف دائمى خودت او را در هر منزلى كه وارد مىشود و در آن
مسكن مىگزيند نگهدارى كنى
______________________________
[1] «. ديوان حافظ شيرازى» طبع پژمان، ص 212، غزل 463
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 520