اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 31
حقيقت اطاق نبود بلكه محلّى بود زائد كه
معمار در وسط پلّكان معبر به بام مسجد به عنوان انبار در آنجا درآورده بود.[1] امّا چون مكان خلوت و تاريك و دنجى
بود، آقاى حدّاد آنجا را در مسجد براى خود برگزيده، و براى دعا و قرائت قرآن و
أوراد و اذكارى كه مرحوم قاضى ميدادند بالاخصّ براى سجدههاى طولانى بسيار مناسب
بود. امّا نمازها را ايشان در درون شبستان مسجد ميخواندند، و نمازهاى واجب را نيز
به امام جماعت آن مسجد به نام آقا شيخ يوسف اقتدا مىنمودند.
در آن دكّه سماور چاى و قورى نيز بود، و مقدارى از اثاث مسجد هم در
كنار آن ريخته بود. خداوندا از اين دكّه بدين وضع و كيفيّت كسى خبر ندارد، جز خود
مرحوم قاضى كه در كربلاى معلّى در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است.
عظمت و روحانيّت آن دكّه را كسى ميداند كه مانند بعضى از دوستان
حدّاد مثل حاج حبيب سَماوى، و حاج عبد الزّهراء گرعاوى، و حاج أبو موسى مُحيى، و
حاج أبو أحمد عبد الجليل مُحيى و بعض ديگر آنرا ديده و در آن احياناً بيتوته نمودهاند.
حضرت آقاى حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهاى ماه مبارك در آن دكّه
پذيرائى كرد. وه چه پذيرائيى!
در آن وقت حاج أبو موسى مُحيى و حاج حبيب سماوى و رشيد صفّار با
ايشان آشنائى نداشتند، بعداً آشنا شدند. فقط در آن وقت آشناى ملازم و فدوى عبارت
بود از حاج محمّد على خلف زاده از كربلا، و حاج عبد الزّهراء از كاظمين، و اخيراً
در ليالى آخر آقاى حاج أبو أحمد عبد الجليل محيى كه در آن