اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 157
قبرها و طلب غفران نمودن، و شايد نيم ساعت
تمام طول كشيد كه براى مدفونين آنجا طلب مغفرت ميكردند.
در ميان قبرها كه مىگشتند، بنده با ايشان تنها در جلو بودم و بقيّه
رفقا به فاصلهاى از پشت مىآمدند؛ حضرت آقا به من فرمودند: ما شنيده بوديم كه
مرحوم انصارى بدين قبرستان سر مزار مرحوم حاج شيخ محمّد بهارى زياد مىآمده است، و
چه بسا از همدان- كه تا بهار دو فرسخ است- پياده مىآمده است. اين آمدنها براى
جلب روحانيّت و استمداد از روح او بايد بوده باشد؛ اينك معلوم شد: مرحوم بهارى آن
مقدار درجهاى را نداشته است كه مرحوم انصارى از روح او استمداد كند و گمشده خود
را بجويد؛ مرحوم انصارى پى من مىگشته است، و براى استشمام اين بو، در اين ساعت و
در اين مكان، اين راه را طىّ مىنموده است.
ثبوت اين مطلب كه شيخ محمّد بهارى از زائرين خود پذيرائى ميكند
على كلّ تقدير، آن روز روز عجيبى بود؛ دو عدد مينى بوس سالكان پير و
كهنسالِ راه رفته در دنبال حضرت آقا منظره عجيبى معنوى و روحانى به قبرستان داده
بودند. و معروف و مشهور است كه شيخ محمّد بهارى از زائرين قبر خود پذيرائى ميكند.
حقير اين مطلب را امتحان كردهام. و در ساليان متمادى چه در حيات
مرحوم انصارى و چه در مماتشان كه به همدان زياد تردّد داشتهام، هر وقت بر مزار
مرحوم شيخ آمدهام به گونهاى خاصّ پذيرائى فرموده است. بسيارى از دوستان هم مدّعى
اين واقعيّت مىباشند.
وليكن در آن روز پذيرائى شيخ از حضرت آقا بطورى بود كه تقريباً تمام
بهار همدان را فرا گرفت، و مرد و زن به قبرستان روى آوردند.
روز بى سابقهاى بر مزار حاج شيخ محمّد بهارى أعلى اللهُ مقامَه
حقير پس از گردش ميان قبور، با حضرت آقا در ضلع شمالى قبرستان پاى
ديوار روى زمين نشستيم تا قدرى استراحت نموده و با رفقا به شهر
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 157