اسم الکتاب : ده رساله محقق بزرگ فيض كاشانى المؤلف : فيض كاشانى الجزء : 1 صفحة : 58
و ثانيا به جهت آن كه بيشتر آنانى كه دعوى
علم و دانش مىكنند از فضيلت علم عارىاند، بلكه اقتصار [بر تعلم] اصطلاحات اين
قوم نمودهاند و در نفس الامر جهالند، و نزد عوام و جهّال، علمااند، پس فى الحقيقه
حسد در اين قوم نيست بلكه در متشبهان به ايشان است.
و ثالثا به جهت آنكه علم، شريفترين حرفتى و صنعتى است و منافسه بايد
كه به اندازه شرافت و فضيلت حرفت و صنعت باشد، پس در كسانيكه قدر آن را دانسته و
از آن عارىاند، بايد كه بيشتر باشد.
«وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ»[2] و اهل حسد اين طايفه، از آن كسانند نه از علما.
مقاله ثانيه: در شرح بعضى از احوال پريشانى خود اين دار ابتلاء.
دوستان
شرح پريشانى من گوش كنيد
قصه
بىسر و سامانى من گوش كنيد
منت خداى را عز و جل كه اين بنده خود را در اوان صبا، شور «تحصيل
كمال» در سر افكند، و «درد طلب» در دل پديد آورد و «اخلاص نيتى» كرامت فرمود تا
اين نعم ثلاث، سفر راه حق را به منزله زاد شود، چنانكه عمر به منزله راحله است، پس
توفيق ارزانى داشت كه از مبدأ امر تا حال كه عمر از پنجاه و هشت سال گذشته، هر
وقتى از اوقات كه به ما لا يعنى صرف مىشد يا در غير سلوك راه حق بسر مىآمد، غبنى
عظيم مىشمرد و لا فخر.
چندى در خدمت خال بزرگوار خويش كه ممتاز عصر خود بود، در