اسم الکتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه المؤلف : انصاريان، حسين الجزء : 1 صفحة : 373
عمير نزد حاكم وقت شكايت شد كه او نام تمام
شيعيان را در عراق مىداند، او را گرفتند و گفتند از تشكيلات شيعه پردهبردار،
امتناع كرد، عريانش كردند و او را بين دو درخت آويختند و صد ضربه تازيانه زدند،
فضل مىگويد: ابن ابى عمير گفت:
وقتى مرا مىزدند و تازيانهها را يكى پس از ديگرى فرود مىآوردند
درد شديدى مرا گرفت، كم مانده بود كه اسرار شيعه را فاش كنم؛ اما ناگهان نداى
«محمد بن يونس بن عبدالرحمان» را شنيدم كه گفت: اى محمد بن ابىعمير! به ياد
ايستادن در برابر محضر الهى باش. از اين ندا قوت گرفتم و بر آنچه بر من رفت
استقامت كردم و از اين بابت خداى بزرگ را شكر مىكنم. فضل بن شاذان مىگويد: بر
اثر آن گرفتارى بيش از صدهزار درهم به او زيان وارد شد.
هم چنين فضل بن شاذان مىگويد: وارد عراق شدم، كسى را ديدم شخصى را
مورد عتاب قرار داده و مىگويد: تو مرد صاحب عيالى و كسب و درآمد تو براى آنان از
راه نوشتن است، مىترسم كه طول سجدههايت به ديدگانت ضربه وارد كند!!
چون او سخن خود را تكرار و بر آن اصرار ورزيد گفت: چقدر با من حرف
مىزنى واى بر تو، اگر بنا بود با سجده طولانى چشم كسى از بين برود؛ بايد تاكنون
چشم ابن ابى عمير از بين رفته باشد!!
چه گمان دارى درباره كسى كه بعد از نماز صبح سجده شكر مىكند و تا
هنگام زوال آفتاب سر برنمىدارد.
آرى، اينان از بىنظيرترين افرادى بودند كه محبوبى به جز خدا نداشتند
و هر محبتى را براى او مىخواستند و هيچگاه با همه پيشامدها و سختىها چيزى را بر
حضرت او ترجيح نمىدادند[1].