اگر عبد با چنان زحماتى كه در راه بندگى او و عشق به جلال و جمال
معبود واقعى تحمل مىكند، دلش جايگاه تجلى او گردد، آيا پس از آن مىتواند غير او
را بر او ترجيح دهد؟ آيا امكان ترجيح غير او هرچه باشد بر او امكان دارد؟! اينجاست
كه انسان به واقعيت سخن امام صادق 7 مىرسد كه وقتى چنين عشقى دل را
مشغول كند، معشوق آن دل و محبوب آن عشق بر همه چيز بدون اختيار ترجيح داده خواهد
شد.
به قول عارف عاشق، فيض كاشانى:
دل
و جان منزل جانانه كردم
مى
توحيد در پيمانه كردم
از
اين افسانهها طرفى نبستم
به
مستى ترك هر افسانه كردم
زعقل
و عاقلان يكسر بريدم
علاج
اين دل ديوانه كردم
شدم
در ژنده پنهان از نظرها
چو
گنجى جاى در ويرانه كردم
شود
تا آشنا آن دوست با من
زهر
كس خويش را بيگانه كردم
در اين روايت دقت كنيد:
وفى أخبار داود: قل لعبادى المتوجهين إلى بمحبتى ما ضركم إذ
احتجبتم عن خلقى إذا رفعت الحجاب فيما بينى وبينكم حتى تنظروا إلى بعيون قلوبكم،
ما ضركم ما زويت عنكم من الدنيا إذا بسطت دينى لكم وما ضركم مسخطة الخلق إذ
التمستم رضاى![2]