responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 93

شهر خود روانه نمود.» اين داستان را بعض مفسّران ذيل آيه 175، 176 سوره اعراف عنوان كرده‌اند. سور آبادى شرح مبسوطى نوشته كه خلاصه آن اين است: مردم شهر اريحا از موسى بترسيدند همه به نزديك بلعام آمدند كه مستجاب الدعوة بود تا بر موسى نفرين كند. گفت او به فرمان خداست، شما بايد بدو ايمان بياوريد.

مردم اريحا زن بلعام را با زر و گوهر بفريفتند، و او شوهر را بفريفت تا موسى را نفرين كرد و آنان در تيه گرفتار شدند. موسى (ع) نيز در حق او نفرين كرد و آن نور معرفت از وى گرفته شد (قصص قرآن، (ص 88- 92).

اما بعض مفسران بر آنند كه اين آيه‌ها در باره اميّة بن ابى الصلت ثقفى، شاعر مشهور نازل شده است. او مردى بود كه از كتابهاى پيشينيان آگاهى داشت.

دانست كه خدا پيغمبرى خواهد بر انگيخت و اميد مى‌داشت كه خود آن پيمبر بود.

چون پيمبر مبعوث شد و جنگ ميان مسلمانان و كافران در گرفت اميّه بر كشتگان بدر گذشت. پرسيد: آنان را كه كشته است؟ گفتند: محمد 6. گفت: اگر او پيمبر بود خويشان خود را نمى‌كشت. چون اميّه مرد پيمبر از خواهر او خواست تا برخى شعرهاى وى را بخواند. وى از شعرهاى او بر خواند:

عِنْدَ ذى العَرْشِ تُعْرَضُونَ عَلَيه‌

يَعْلَمُ الجَهْرَ و السِّرار الخَفِيّا

يَوْمَ يَأتى الرَّحْمنَ وَ هُوَ رحيم‌

انَّه كانَ وَعْدُهُ مَأتِيّا

رَبِّ انْ تَعْفُ فَالمُعَافَاةُ ظَنّى‌

أوْ تُعَاقِب فَلَمْ تُعَاقِب بَرِيّا

پيمبر فرمود شعر او ايمان آورد و دل او كافر شد، و اين آيات در باره او نازل گرديد (مجمع البيان، ذيل همان آيات).

به هر حال مولانا چنان كه شيوه اوست در تأييد سخنان پيشين خود كه آدمى نبايد به عبادت و پرهيزكارى خود غرّه شود و بايد پيوسته ميان خوف و رجا به سر

اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 93
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست