اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 91
پهلو زدن: برابرى كردن:
زمانه
با تو چه دعوى كند به بد مهرى
سپهر
با تو چه پهلو زند به غدارى
سعدى ذَهَب: زر، طلا.
مُزوَّر: (اسم مفعول) به دروغ آرايش شده، بدل، قلب كه ظاهر آن آرايش
شده.
فاش: آشكارا، آشكار.
امير المؤمنين: فرمانده گرويدگان، از اين تركيب مقصود مولانا معنى
لغوى است، مهتر مؤمنان و از مؤمنان فرشتگان مقصود است.
ابدال: جمع بديل: گزيده، ولى.
ناز: به خود باليدن.
پنجه زدن: به ستيز برخاستن.
سرگين وقت چاشت: سرگينى كه آفتاب بر آن تابد و گندش را آشكار كند.
مضمون اين بيتها مكمل معنى بيتهاى پيشين است، كه در هر حال از مكر
شيطان نبايد غافل بود. اگر فتوحى براى سالك دست دهد و توفيق عبادتى يابد، مپندارد
به كمال رسيده است، چرا كه آزمايشى به ميان نيامده تا معلوم گردد چكاره است و بايد
در همه حال از خدا خواست كه تا امتحان پيش نيامده بر ما بپوشاند و اگر امتحان در
ميان آيد ما را يارى كند. نبينى ابليس كه مهتر فرشتگان بود چون بر خود باليد و
خويش را از آدم بهتر ديد رسوا گرديد. نيز در بيتها تعريضى است به كسانى كه با ظاهر
آراسته و درون بيمار خود را مرد كامل و راهنماى گمراهان مىشناسند.
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 91