responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 281

آمدن ركابدار على (ع) كه از بهر خدا مرا بكش و از اين قضا برهان‌

باز آمد كاى على زودم بكش‌

تا نبينم آن دم و وقت ترش‌

من حلالت مى‌كنم خونم بريز

تا نبيند چشم من آن رستخيز

گفتم ار هر ذرّه‌اى خونى شود

خنجر اندر كف به قصد تو رود

يك سر مو از تو نتواند بريد

چون قلم بر تو چنان خطّى كشيد

ب 3941- 3938 ترش: ناخوشايند، زشت:

بس ترش و تنگ جاى است اين ازيرا مر تو را

خم سركه است اين جهان بنگر به عقل اى بى‌بصر

(ديوان ناصر خسرو، مينوى، محقق، ص 175) رستخيز: بيشتر به معنى قيامت است ليكن در اينجا به معنى هنگامه به كار رفته.

خونى: قاتل.

انسان چون به طبع فطرتى پاك دارد از ارتكاب معصيت متنفر است، ليكن هواى نفس و اغواى شيطان فطرت او را منقلب مى‌كند. اما گهگاه به فطرت خويش باز مى‌گردد و از ارتكاب جرم مى‌هراسد. كشنده امير مؤمنان از حضرتش مى‌خواهد كه او را بكشد تا چنان كار زشتى از وى سر نزند، ليكن امام در پاسخ او مى‌فرمايد

اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 281
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست