responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 255

نزد او آمده، بيعت او را نپذيرفت تا چند بار و سرانجام پذيرفت و خبر داد كه او كشنده وى خواهد بود. و اين مطلب در چند كتاب آمده است. و مشروح‌تر آن در تفسير ابو الفتوح رازى در سوره احزاب است.

من چنان مردم كه بر خونى خويش‌

نوش لطف من نشد در قهر نيش‌

گفت پيغمبر به گوش چاكرم‌

كو بُرَد روزى ز گردن اين سرم‌

كرد آگه آن رسول از وحى دوست‌

كه هلاكم عاقبت بر دست اوست‌

او همى‌گويد بكش پيشين مرا

تا نيايد از من اين منكر خطا

من همى‌گويم چو مرگ من ز توست‌

با قضا من چون توانم حيله جست‌

او همى‌افتد به پيشم كاى كريم‌

مر مرا كن از براى حق دو نيم‌

تا نيايد بر من اين انجام بد

تا نسوزد جان من بر جان خود

من همى‌گويم برو جَفَّ الْقَلَم‌

ز آن قلم بس سر نگون گردد علم‌

ب 3851- 3844 ركابدار: آن كه هنگام سوار شدن كسى ركاب اسب را براى او گيرد تا سوار شود، مهتر، تيمارگر اسب.

خونى: قاتل، كشنده.

نوش: عسل، شيرينى.

دوست: مقصود خداوند تعالى است.

منكر: زشت، ناپسند.

قضا: صورت تفصيلى اشياء است در علم خداوند.

جفّ القلم: (جمله فعليه خبريه)، جَفَّ القَلَمُ بِما هُوَ كائِن (بِما انت لاقٍ) يا جَفَّ القَلَمُ عَلى عِلْم اللَّه. جف به معنى خشكيدن است و خشكيدن قلم در اين حديثها و مانند آن كنايت است از آن چه مقدر شده است دگرگون نشود چنان كه مركب خامه خشك‌

اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 255
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست