اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 218
بهر فخر و بهر بوش و بهر ناز
نه از براى ترس و تقوى و نياز
مال تخم است و به هر شوره منه
تيغ را در دست هر ره زن مده
اهل دين را باز دان از اهل كين
همنشين حق بجو با او نشين
هر كسى بر قوم خود ايثار كرد
كاغه پندارد كه او خود كار كرد
ب 3720- 3715 در گشودن: باز داشتن در خانه، مهمان پذيرفتن.
اهل فتوت: جوانمرد، بخشنده.
دست گشادن: بخشيدن:
گه
سخاوت بر هر كه او گشايد دست
گشايد
ايزد بر آسمان و را ارزاق
(لامعى، به نقل از لغتنامه) بَوش: خود نمايى،
كر و فر:
گر
زيادت مىشود زين رو بود
نه
از براى بوش و هاى و هو بود
12/ 4 كاغه: نادان، ساده دل.
كار كردن: كنايت از رضاى خدا را به دست آوردن.
عمر گفت دفع اين بلا را انفاق بايد. گفتند ما همگان در خانه خويش
باز- كردهايم و دست بخشش گشاده. عمر گفت چنين كار را براى خود نمايى كردهايد نه
براى خدا. براى نازيدن بر ديگران است نه از ترس يا تقوا، مال را در راهى كه خدا
فرموده است بايد انفاق كرد، چنان كه تيغ را براى دفع دشمنان دين بايد به كار برد.
آنان كه براى خود نمايى تنها به نزديكان و خويشاوندان خود مىبخشند از روى نادانى
پندارند براى خدا كار كردهاند.
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 218