اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 153
فقه: علم به احكام شرعى فرعى است از دليلهاى
تفضيلى آن. و از اين دو كلمه علوم ظاهرى مقصود است.
محو: قشيرى گويد: «محو رفع اوصاف عادت است» (ترجمه رساله قشيريه، ص
42) و بعضى گفتهاند فناى افعال بنده است در فعل حق.
فقر: واگذاردن نفس است در اختيار احكام اللَّه.
هشت جنّت: شايد اشارتى است بدان كه بهشت را هشت در است (سنن ابن
ماجه، كتاب جنائز، باب ثواب فرزند مرده) و يا چنان كه در بعض فرهنگها آمده است:
خلد، دار السلام، دار القرار، جنّت عدن، جنت المأوى، جنت النعيم،
عليين، فردوس (غياث اللغات):
هفت
فلك با گهرت حقهاى
هشت
بهشت از علمت شقهاى
نظامى و بعض شارحان مثنوى هشت بهشت را: جان، شنوايى، بينايى، گويايى،
علم، قدرت، خواهش، و خرد معنى كرده (نيكلسون، از صارى عبد اللّه).
خلا: خلا، وراى عرش حضرت حق است.
نفوس ضعيف كه از جهان ديگر آگاهى ندارند از مرگ هراسانند، چرا كه آن
را پايان زندگى مىدانند اما انسانهاى كامل مرگ را پلى مىبينند كه چون از آن
گذشتى به جاودانى مىرسى. آنان به مرحله عين اليقين رسيدهاند و حقيقت را چنان كه
هست مىبينند. آنان مغزند و گوهر و ديگران پوست و صدف، شيطان را در دلشان راهى
نيست چه شيطان تنها بر نفس حيوانى تواند غلبه كرد. كه «...
إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً» (نساء، 76). آنان
علم ظاهرى را واگذاردهاند، و چون در حق محو شدهاند از علم بىواسطه مستفيدند.
نقش هشت بهشت بر دل آنان تافته است لاجرم پيوسته در بهشتند. و نشان عرش و كرسى و
ما وراى كرسى را در آنان مىتوان يافت، چنان كه زيد چنان بود.
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 153