اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 133
در بيان آن كه حال خود و مستى خود پنهان
بايد داشت از جاهلان
بشنو الفاظ حكيم پردهاى
سر همانجا نه كه باده خوردهاى
ب 3426 مستى در اصطلاح صوفيان دهشتى است كه دوستدار را در حال مشاهده
جمال محبوب دست دهد و در آن حالت قّوه حاسّه او از كار بيفتد و شادمانى و نشاط و
حركت و انبساط در باطن وى پديد آيد. و بود كه سالك در غلبه اين حالت بىاختيار
حركاتى كند و يا سخنانى گويد و آنان را كه از سرّ ضمير او آگهى نيست، آن حركتها را
نشانه جنون وى گيرند. اگر صوفى را چنين حالت پديد آيد بايد از مردم كناره گيرد و
خلوت گزيند تا آن حالت از او برود.
مست از ميخانهاى چون ضال شد
تَسخَر و بازيچه اطفال شد
مىفتد اين سو و آن سو هر رهى
در گل و مىخنددش هر ابلهى
او چنين و كودكان اندر پىاش
بىخبر از مستى و ذوق مىاش
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 133