اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 11
امتحان كردن شير گرگ را و گفتن كه پيش آى
اى گرگ بخش كن صيدها را ميان ما
گفت شير اى گرگ اين را بخش كن
معدلت را نو كن اى گرگ كُهُن
نايب من باش در قسمتگرى
تا پديد آيد كه تو چه گوهرى
گفت اى شه گاو وحشى بخش توست
آن بزرگ و تو بزرگ و زَفت و چُست
بُز مرا كه بز ميانه است و وسط
روبها خرگوش بستان بىغلط
ب 3045- 3042 معدلت: دادگرى، و مقصود قسمت عادلانه است.
كهن: سالخورده، كار آزموده، و در اين تعبير طنزى است گرگ را:
تير
باران سحر دارم سپر چون بفكند
اين
كهن گرگ خشن بارانى از غوغاى من
(ديوان خاقانى، ص 321) قسمتگرى: قسمت كردن،
بخش كردن.
زَفت: درشت اندام.
چُست: چابك.
بىغلط: بدون خطا. نيكلسون آن را قيد تقسيم گرفته است «در اين تقسيم
خطايى نرفته». ليكن مىتوان آن را قيد فعل «بستان» گرفت: «روباه آن چه بهره توست
بگير مبادا غلط كنى و به حصّه ديگران دست اندازى.» گرگ مظهر طمع كارى است و در
حكومت دادن شير به گرگ و خواست
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 11