اسم الکتاب : رسالههاى خطى فقهى المؤلف : گروه محققان الجزء : 1 صفحة : 652
بيع قوى است، چنانچه معلوم شد.
سوم: اين كه
بيع آن محض احسان است، «ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ»[1] و منع احسان بودن در
صورت مفروضه نظر به اصالت منع بيع وقف مكابره است، چه شمول ادلّه منع بر صورت
مفروضه، اوّل دعوى است، بلكه ممنوع است، چنانچه معلوم شد.
و ادعاى عدم
استلزام نفى سبيل بر صحت و لزوم بيع را، بعد از معلوميت اذن شارع بلكه واقف چنانچه
معلوم شد، و شمول عمومات بيع بر مقام را، در غايت ضعف است.
به علاوه آن كه
عموم نفى سبيل مقتضى عدم ضمان مشترى و بايع است در اتلاف عين موقوفه و منافع او
است.
و همچنين حرمت
تصرف او را بيش از اين از صحت بيع مطلوب نيست.
چهارم:
معلوميّت اذن شاهد حال از واقف در بيع چنين صورتى مقتضى اذن شارع بيع و ساير
انتقالات [است] و بالكليه عمومات منع بيع وقف مرتفع مى شود، و نظر به اين كه منع
شارع ناظر به منع واقف است و با اذن او مجالى از براى منع شارع نيست و به اين
تقرير بسيارى از اشكالات كه در مستند كرده رفع مى شود.
و مؤيّد اين
وجوه است حديث على بن مهزيار.
تنبيهات
الاول: مدار در
تأديه به خراب آيا بر علم به او است يا مظنّه كفايت مى كند؟ مقتضاى اصل اول است، و
ثانى هر گاه منجر به خوف بشود خالى از قوّت نيست.
ونظر به اين كه
بناى واقف در ابتدا بر طمأنينه به انتفاع است، چنانچه در جواهر