اسم الکتاب : تحفة الأحباب (شرح فارسی بر تشريح الافلاك شیخ بهائی) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 7
شرح قوله: العالم الجسمانى: مقصود از عالم جسمانى تمام موجودات
در عالم خارج است اعمّ از اجسام و جواهر و اعراض.
قوله: منضدّة:
كلمه «نضد» در لغت ترتيب را گويند.
قوله: متلاصقة:
يعنى سيزده كره همچون پردههاى پياز تودرتو، و داخل هم قرار گرفتهاند.
قوله: و هو
كاسمه غير مكوكب: ضمير هو به «فلك اطلس» راجع است و مقصود اينست كه اين فلك همچون
نامش بدون ستاره و خالى از كوكب مىباشد، چه آنكه «اطلس» در لغت خالى از نقش را
گويند.
قوله: ثمّ فلك
الثّوابت: كه از آن به فلك البروج نام مىبرند.
مؤلّف گويد:
اينكه مىگويند
تمام كواكب ثابته در اين فلك هستند مسامحه است زيرا هيچ جسمى خالى از حركت نبوده و
پيوسته تمام موجودات در عالم كون و فساد در معرض تغيير و حركت مىباشند، پس مقصود
از ثابت بودن اينستكه حركتشان بقدرى كند و ناچيز است كه ساكن و ثابت بنظر جلوه
مىكنند.
قوله: و كلّها
مركوزة فى ثخنه: ضمير مؤنّث در «كلّها» به «ثوابت» و ضمير مذكّر در «ثخنه» به فلك
ثوابت راجعند و كلمه «ثخن» بكسر ثاء و فتح خاء بمعناى ضخامت و قطر مىباشد.
قوله: بحيث
يماس سطح اعظمها سطحيه: ضمير مؤنّث در «اعظمها» به كواكب ثوابت و ضمير مذكّر در
«سطحيه» به فلك ثوابت راجع بوده و مقصود از دو سطح فلك، سطح محدّب و مقعّر آن
مىباشد بنابراين مقصود آنستكه سطح اعظم اين كواكب با دو سطح محدّب و مقعّر فلك
البروج مماس مىباشد چنانچه در شكل (1) ملاحظه مىشود.
قوله: و هذان
هما العرش الخ: مشار اليه «هذان» كره اطلس و فلك ثوابت مىباشد، از مرحوم مصنّف
نقل شده كه فلك اطلس عرش و فلك البروج كرسى
اسم الکتاب : تحفة الأحباب (شرح فارسی بر تشريح الافلاك شیخ بهائی) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 7