اسم الکتاب : اللباب (شرح فارسی بر خلاصه الحساب شيخ بهائى) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 192
اسطرلاب نصب شده است كه با يك طرف درجات «90» مرسومه در پشت اسطرلاب را
طى مىكند و با طرف ديگر ظلّ و سايه را معيّن مىنمايد.
و طريق استفاده
از عضاده در مورد بحث اينستكه ابتداء عضاده اسطرلاب را روى خطّ مشرق و مغرب قرار
مىدهيم پس از آن نى و يا چوبى را كه بلندى آن بقدر ارتفاع و عمق چاهى است كه
مىخواهيم آب آنرا بطرفى از اقطاع زمين جارى كنيم بدست شخصى مىدهيم و او را بطرف
مقصود روانه مىكنيم در حاليكه نى را بطور قائم در دست داشته باشد و سپس خود را
روى زمين بر سر چاه مىخوابانيم و از روزنههاى عضاده بآن شخص مىنگريم و باو
مىگوئيم براه خود ادامه دهد و از ما دور شود تا جائيكه سر نى پيدا هست آب بآن طرف
جارى مىشود و اگر سر نى پيدا نشد يعنى آنطرف بلندتر باشد آب جارى نمىشود و اگر
فاصله ما با او بقدرى زياد بود كه سر نى در اثر بعد مسافت ديده نشود بايد شمع يا
نظير آنرا روى نى قرار داده و عمل را در شب انجام دهيم كه روشنى ديده شود.
قوله: على
البئر الاوّل: يعنى چاهى كه از آن به طرف چاه يا نقطه ديگر مىخواهيم آب را جارى
نمائيم.
قوله: و يأخذ
آخر: يعنى شخص آخر.
قوله: يساوى
طولها عمقه: ضمير در «طولها» به قصبه و در «عمقه» به بئر اوّل راجع است.
قوله: و يذهب فى
الجهة الّتى: ضمير فاعلى در «يذهب» به آخر راجع است.
قوله: سوق
الماء اليها: ضمير در «اليها» به جهت راجع است.
قوله: ناصبا
لها: كلمه «ناصبا» حال است از فاعل «يذهب» و ضمير در «لها» به قصبه برمىگردد.
قوله: الى ان
ترى رأسها: يعنى رأس القصبة.
قوله: من
الثّقبتين: يعنى دو روزنه عضاده.
قوله: لا يرى
رأسها: يعنى رأس القصبة.
قوله: فاشعل
فيه: ضمير در «فيه» به رأس القصبة راجع است.
قوله: و اعمل
ذلك: مشار اليه «ذلك» عمل مذكور مىباشد.
اسم الکتاب : اللباب (شرح فارسی بر خلاصه الحساب شيخ بهائى) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 192