اسم الکتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) المؤلف : خواجوي، محمد الجزء : 1 صفحة : 544
صور لوازم حقايق و مراتب- از نسبتهاى
فراوان به صفات- مىباشند؛ البته اگر از آن- مادام كه آن است- جدا نشده باشند، و
(نيز نسبتهاى فراوان) به عوارض (مانند احوال و غير احوال) دارد كه موقوف بر آنها
است- البته اگر آنها ملتزم به شرط و يا شرطهايى باشند- و اينها مانند احوال دگرگون
شونده و غير اينها از احكامى هستند كه عبارتند از آثار مترتّب، و از آن جهت كه
مراتب عبارت از حقايق كلى هستند كه در آنها الحاق لواحق لازم آن و يا الحاق لواحق
عارضى اعتبار شده، لذا از حقايق اخصّاند. و براى روشن شدن اين اصل مقدماتى آگاهى
بخش است:
792/ 4 مقدمه نخست اين كه: اصل اصول عوالم و اعم عموم آنها در
(عوالم) عقلى لوح و قلم است و در (عوالم) مثالى طبيعت كلى است كه عبارت از محل
عالم مثال است و در هباء؛ كه محل كيفيات آن (طبيعت كلى) است اعتبار شده و در
(عالم) حسّى طبيعت جزئى عنصرى است و در (عالم) جوهرى عرش و كرسى و افلاك و ستارگان
و خورشيد و ماه و عناصر مطلق است و در (عالم) عرضى انوار ستارگان و حركات افلاك
است.
793/ 4 حضرت شيخ قدس سره در فك سليمانى (از كتاب فكوك) گويد: سير
معنوى وجودى كه از غيب هويت- در مراتب كلىاش براى ظهور- صادر شده؛ به عالم حس كه اوّل
آن صورت عرش محيط با تمام محسوسات- و محدد جهات[1]-
است پايان مىپذيرد، چون هر چه كه اين سوى عرش است عبارت است از تفصيل و تركيب، از
اينروى سرّ استوا و استيلاى رحمانى بر آن- به معنى تمام بودن در درجات سير معنوى
براى تكميل مراتب ظهورات وجود و به معنى استيلاى حكمى كه از عرش و آنچه فوق عرش
است در آسمانها و زمين و هر چه كه بين آن دو است انتشار يافته- صدق مىكند، و
همينطور امر در سير پيش مىرود تا منتهى به نوع انسانى مىشود كه هدف و مقصد از
تمامى قواى طبيعت و احكام اسمائى (و يا آسمانى) و توجهات ملكى و آثار فلكى
مىباشد. پايان سخن حضرت شيخ قدس سره.
794/ 4 مقدمه دوم اينكه: مظهر با اينكه مطلقا خاص اسماء است ولى
گاهى مظهريت