اسم الکتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) المؤلف : خواجوي، محمد الجزء : 1 صفحة : 372
است- اگر قبول خوردن و رشد آشكار نشده باشد-
و اگر اين- بدون قبول حسّ- ظاهر شده باشد نبات است و اگر آنچه كه گفته شد ظاهر
شد- بدون قبول ادراك كلّى- حيوان است، و اگر همه مورد قبول واقع شد انسان است،
تمام اينها در صورتى است كه نشأه به ممكن قابل اضافه و نسبت داده شود؛ بدان سبب كه
تعين آن (نشأه) به حسب او است، ولى اگر اضافه و نسبت به ظاهر فاعل و (وقوع آن در)
مراتب ربانى اضافه و نسبت داده شود؛ وجه خاص ناميده مىشود، يعنى تعين مخصوصى كه
خاص حق است، و از اين باب ناميدن اقسام شئى به وجوهش مىباشد.
190/ 4 و نيز تجلى خاص هم ناميده مىشود، چون آن ظهورى خاص براى خودش
است و نيز ظهورى اسمائى، براى اينكه ظهورى از حيث آنها (اسماء) مىباشد، همچنان
كه سرّ الهى و نشأه اسمائى و غير اينها ناميده مىشود، و اصلش اين است كه هر صورت
ادراك شوندهاى- به واسطه ادراك حسّى و يا عقلى- در خود تو است و يا در آنچه كه
از علمت حاصل شده است، لذا جز نسبت اجتماعى در مرتبهاى و يا مراتبى كه امر
موجوديت به حسب آن (مراتب) اختلاف پيدا مىكند نمىباشد- مگر انسان كامل- چون او
داراى جمعيّتى است كه هر جمعيتى را فرا مىگيرد و داراى حكمى است كه فراگير تمام
احكام مىباشد، و در مجموع- از آن جهت كه مجموع است- تعددى نيست، لذا اختصاص به او
دارد و در آن شراكتى نمىباشد. پس مجموع كاملان را يك نشأه بيش نيست و آن نشأه
جامع است.
گفتهاند از اين جهت سليمان 7 گفت:
رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي، يعنى: پروردگارا! مرا مقامى بخش كه پس از من هيچكس نداشته باشد
(35- ص) يعنى تصور شركت غير كامل در آن نشود، و به زودى آنچه كه بدان اشتباه- از
حال كاملان- برطرف خواهد شد؛ با خواست الهى بيان خواهد گشت، اين فصل را با يارى
گرفتن از نور حق انديشه و تدبر نما؛ تا از كسانى باشى كه مىداند هر چيزى كه با
حسّ و يا عقل ادراك مىشود تجلى حق و ظهور او است به حسب اين قابل؛ و حق را آشكارا
در هر چيزى مشاهده كنى، و نسبت او به ممكن قابل و ناميدنش به نام وى- بنابر شرط
بودنش در اين ظهور- منافى وى نباشد- خدا دانا است-.
اسم الکتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) المؤلف : خواجوي، محمد الجزء : 1 صفحة : 372