اسم الکتاب : ترجمه شرح دعاى سحر المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 1 صفحة : 54
دارد و باء به مخلوق اول كه عقل اول و نور
اول است كه بعينه نور پيغمبر ما 6 است و از اين روست
كه از آن به بهاء اللّه تعبير شده است، زيرا بهاء به معناى زيبايى و جمال است و
مخلوق نخستين عبارت است از ظهور جمال حق، بلكه اگر در معناى بهاء دقت بيشترى شود
معلوم گردد كه بهاء عبارت است از نور با هيبت و وقار، و اين معنى مساوى است با
معنايى كه جامع ميان جمال و جلال باشد».
پايان آنچه مىخواستيم از كلام ايشان نقل كنيم مقامش بالاتر باد.
فرق ميان صفت جلال و جمال
من مىگويم: صفاتى كه متقابلند چون همگى در عين وجود (و مبدأ هستى)
به طور بساطت مجتمعاند و آنجا از تكثر منزهند لذا همگى صفات در يكديگر منطوى است
و در هر صفت جمال، صفت جلال است و در هر صفت جلال، صفت جمال است. فقط فرقى كه
دارند آن است كه برخى از صفات، ظهور جمال است و باطنش جلال است و برخى به عكس يعنى
ظهور جلال است و باطنش جمال است (و ميزان در صفت جلال يا جمال بودن مرتبه ظهور آن
است). پس هر صفتى كه جمال در آن ظهور داشته باشد آن را صفت جمال گويند، و هر صفتى
كه جلال در آن ظهور يابد صفت جلالش خوانند. و بهاء گرچه نور با هيبت و وقار است و
جامع ميان جلال و جمال است، لكن هيبت در آن در مرتبه باطن است و نور در مرتبه ظاهر
و بنابراين، بهاء از صفات جمالى است كه باطنش جلال است. و چون جمال از متعلقات لطف
است بدون آنكه ظهور و يا عدم ظهور در آن اعتبار و
اسم الکتاب : ترجمه شرح دعاى سحر المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 1 صفحة : 54