اسم الکتاب : ترجمه رساله قشيريه المؤلف : عثماني، حسن بن احمد الجزء : 1 صفحة : 190
بود از مكروهها[1]
[يا فوت دوستى چيزى بود كه در آينده اميد ميدارد كه بوى رسد امّا آنچه اندر حال
موجود بود خوف بوى تعلّق ندارد[2]].
و خوف از خداوند سبحانه و تعالى آن بود كه ترسند از عقوبت او اندر
دنيا يا اندر آخرت[3] و خداوند
سبحانه خوف فريضه بكرده است بر بندگان [چنانكه] گفت و خافون ان كنتم مؤمنين. ديگر
جاى گفت فايّاى فارهبون. و مؤمنان را بستود بخوف [آنجا كه] گفت يخافون ربّهم من
فوقهم.
[از استاد ابو على دقّاق رحمه اللّه شنيدم [كه] خوف را مرتبهاست خوف
است و خشيت و هيبة، خوف از شرط ايمان بود و حكم او قال اللّه تعالى و خافون ان كنتم
مؤمنين[4]] و خشيت
از طريق علم بود قال اللّه تعالى انّما يخشى اللّه من عباده العلماء. و هيبت از
شرط معرفت بود قال اللّه تعالى و يحذّركم اللّه نفسه.
ابو حفص گويد خوف تازيانه خدايست تاديب كند[5]
آنرا كه از درگاه او رميده باشد.
و ابو القاسم حكيم گويد خوف بر دو رتبت بود رهبت و خشيت؛ صاحب
[2] - مب: ندارد. متن عربى: لانه انما يخاف ان يحل به
مكروه او يفوته محبوب. زيرا از آن ترسد كه مكروهى بدو رسد يا آنچه دلخواه اوست از
دست او برود. و لا يكون هذا الا لشىء يحصل فى المستقبل فاما ما يكون فى الحال
موجودا فالخوف لا يتعلق به.
و اين ترس نباشد مگر براى آنچه در
آينده خواهد بود و اما آنچه هم اكنون موجود باشد ترس بدان تعلق نگيرد.