اسم الکتاب : ترجمه بحار الانوار (قسمت سوم از جلد پانزدهم) المؤلف : موسوي همداني، ابوالحسن الجزء : 1 صفحة : 90
(اتّق المرقى السّهل)
مرقى و مرتقى و مرقاة محل ترقى و بالا رفتن است كه همه از ريشه ترقى
گرفته مىشود مثلا ميگويند رقيت السّلّم و الجبل و السّطح يعنى بالاى نردبان و يا
بام و يا كوه رفتم (پس نردبان و بام و كوه محلى است كه بالاى آن رفته) و
منحدر
كه در روايت است محل پائين آمدن از انحدار كه بمعنى نزول و پائين
آمدن است و
(وعر)
كه باز در روايت است بمعناى سخت و دشوار مقابل سهل و آسان است جوهرى
گويد جبل و عر و مطلب و عر با سكون عين اصمعى گويد وعر بكسر عين نخوان.
ميگويم من منظور حضرت از اين فرمايش شايد اين باشد كه نبايد انسان در
مقام بدست آوردن منصب و جاه و مقام و رياست باشد (يعنى خود آنها هدف نهائى باشد) و
همچنين شهوات دنيا و رسيدن بآخرين لذتها زيرا اين گونه چيزها گرچه ممكن است بآسانى
بدست آيد ولى عاقبت و پايان بدى دارند و رهائى از گرفتارى و نتائج شوم آنها در
نهايت سختى و دشوارى است. خلاصه مطلب اينكه متابعت و پيروى از نفس در خواهشهاى آن
و مرتب از اين خواهش و خاسته بخواسته بعدى گام نهادن گرچه هر يك از آنها در نظر
انسان كوچك و ناچيز است و بآسانى بدست مىآيد ولى هنگام مرگ كه همه آنها را يك جا
ميخواهد رها كند و از آنها بازجوئى شود بسيار دشوار و ناگوار است بنا بر اين چنين
شخصى مانند كسى است كه با حيله و نقشههاى مخصوصى كوهپيمائى نموده و بالاخره خود
را بقله كوه ميرساند. ولى پس از رسيدن بقله كوه در راه پائين آمدن متحير و سرگردان
ميماند. علاوه اين پستها و اين درجات بىارزش و پست را در اين جهان تدريجا و با
طول مدت بدست آورده ولى هنگام مردن بناچار تمام آنها را يك مرتبه از دست ميدهد و
لذا سكرات مرگ و بريدن از اين همه بستگىها خيلى گران و دشوار است اين شخص نظير
كسى است كه از نردبانى پله پله و يك يك بالا ميرود و هنگامى كه بآخرين پله رسيد
ناگهان سقوط نمايد و هر چه درجه و پلهها بهنگام بالا رفتن بيشتر باشد ضرر و صدمه
افتادن و خطر سقوط بيشتر است بنا بر اين لازم است شخص خردمند را هنگامى كه در قوس
صعود قرار گرفته و درجات و مقامات دنيوى را بالا ميرود قوس نزولى را هم از نظر دور
ندارد و در شدائد و مشكلات سقوط و پائين آمدن تامل نمايد و خيلى زياد و بيش از
مقدار نياز و ضرورت بالا نرود. اين تشبيهى كه در بيان امام 7 آمده بر
هر يك از دو احتمال و دو وجه كه گفته شد تنظير و تمثيل زيبا و لطيفى است و از
رساترين و بهترين كنايات و تشبيهات است و در بعضى از نسخهها (
اتّقى
) با يا آمده و ظاهرا از اشتباه نويسندگان است و از اين نسخه است كه
بعضى از شارحين
(اتّقى)
بصيغه اسم تفضيل خوانده و مرقى بصيغه اسم مفعول و
(السّهل)
را مرفوع خوانده كه خبر مبتداء كه اتقى است بشود كه معناى روايت چنين
شود خطرناكترين
اسم الکتاب : ترجمه بحار الانوار (قسمت سوم از جلد پانزدهم) المؤلف : موسوي همداني، ابوالحسن الجزء : 1 صفحة : 90