responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه بحار الانوار (قسمت سوم از جلد پانزدهم) المؤلف : موسوي همداني، ابوالحسن    الجزء : 1  صفحة : 5

فرمود وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ ساحت قدس پيامبر از سرقت بدور است و هر كه سرقتى كند روز قيامت با همان وارد محشر مى‌شود؟ آيا در باره حضرتش نگفتند كه او در باره پسر عمش على 7 نظر خصوصى دارد و طبق هواى نفس خود سخن ميگويد تا اينكه خداوند دروغ آنان را روشن ساخت و اين آيه را نازل فرمود وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌؟ آيا رسالت پيامبر را تكذيب نكردند و نسبت ندادند كه بدروغ ادعاء رسالت ميكند تا اينكه خداوند براى تسليت خاطر مباركش اين آيه را نازل فرمود وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى‌ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا اى رسول گرامى پيامبران پيش از تو هم تكذيب شدند و مردم زمان آنها نسبت دروغ به آنان دادند پس صبر و استقامت ورزيدند در مقابل مكذبين تا اينكه نصرت و يارى ما فرا رسيد؟ و باز روزى پيامبر فرمود. شب گذشته مرا بآسمان بردند و رفتم بمعراج- گفته شد كه دروغ ميگويد و ديشب تا بصبح از بسترش جدا نشده.

و در باره اوصياء بيش از اينها گفتند. آيا نسبت ندادند به سيد اوصياء : كه او طالب دنيا و در پى خلافت و سلطنت است و اينكه او هميشه در صدد فتنه و آشوب است و سكون و آرامش اجتماع را دوست ندارد. و اينكه او خون مسلمانان را بدون جهت ميريزد و اينكه اگر او مرد خوبى بود خالد بن وليد را مأمور بكشتن او نميكردند آيا نسبت ندادند كه او ميخواهد با دختر ابى جهل با داشتن فاطمه زهرا عليها سلام ازدواج كند و اينكه پيامبر در حضور مسلمين بالاى منبر از او شكايت كرد و فرمود مردم! على تصميم گرفته دختر دشمن خدا را بر سر دختر پيامبر خدا بياورد. آگاه باشيد فاطمه پاره تن من است هر كه او را آزار دهد مرا آزاد داده و هر كه او را خوشحال كند مرا خوشحال كرده و هر كه او را بخشم آورد مرا بخشم آورده است.

سپس حضرت صادق 7 فرمود: اى علقمه چه شگفت انگيز است گفتارهاى متناقض مردم در باره على 7. چقدر فاصله است ميان گفتار كسى كه ميگويد.

على خدا و معبود است و گفتار كسى كه ميگويد او بنده نافرمان است و دستور معبود را تمرد ميكند و از اين دو رقم نسبت ناروا گفتار كسى كه او را نافرمان و متمرد ميداند در نظر على 7 آسان‌تر است از نسبت خدائى باد اى علقمه آيا در باره خدا نگفتند كه او سومى از خداوندان سه‌گانه است آيا او را در صفاتش مانند مخلوقات ندانستند آيا نگفتند كه خدا همان روزگار است يا طبيعت است آيا نگفتند كه خدا يعنى فلك (كه تدبير تمام عالم بدست فلك و گردون است پس او خدا است) آيا نگفتند كه او جسم است آيا نگفتند كه او صوره است (شكل دارد) منزه و بسيار بلند مقام است ذات بارى از اين‌

اسم الکتاب : ترجمه بحار الانوار (قسمت سوم از جلد پانزدهم) المؤلف : موسوي همداني، ابوالحسن    الجزء : 1  صفحة : 5
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست