اسم الکتاب : تحف العقول ت جعفری المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 66
همه آنها دليل وجودش بودند، در اين صورت صفاتش با صفات
موجودات پست قرين است.
قول محال (مخالف حقّ و
حقيقت) حجّت و برهانى ندارد، و سؤال در باره خداوند فاقد جواب است.- اين مختصرى از
آن خطبه بود-. آفريدگار معنائى جز آفريده ندهد، و اگر او را پشت سرى باشد ناچار
پيش روئى هم بايد، و اگر در پى كمال باشد (اين كمالجوئى) مستلزم نقص است و چگونه
درخور نام ازليّت است كسى كه از حدوث و پديد شدن ممتنع نيست؟ و چگونه سزاوار
ابديّت است كسى كه دستخوش دگرگونى احوال و گذشت زمان است؟ و چگونه توانائى ايجاد
اشياء را دارد آنكه از تأثير اشياء در وجودش ممتنع نيست، در اين صورت نشان مصنوعات
در وى برپا و استوار گشته، و به رهنما و نشانه اشياء تبديل شده، با فرض بر اينكه
همه آنها دليل وجودش بودند، در اين صورت صفاتش با صفات موجودات پست قرين است.
قول محال (مخالف حقّ و
حقيقت) حجّت و برهانى ندارد، و سؤال در باره خداوند فاقد جواب است.- اين مختصرى از
آن خطبه بود-.
نامه امير مؤمنان به
فرزندش امام حسن عليهما السّلام
از پدرى كه عمرش بسر
آمده، و به بدرود زمان گردن نهاده، زندگى را پشت سر گذارده، تسليم روزگار گشته،
نكوهشگر اين سرا، و ساكن سراى اموات، و كوچكننده فردا از اين جهان به ديار آنان،
به فرزندى كه آرزوى آنچه به دست آمدنى نيست دارد، پوينده راه به نيستى رسيدگان است،
فرزندى كه هدف بيماريها و در گرو گذشت زمانه است، و تيررس هر آسيب، و در بند دنيا،
سوداگر بازار فريب است، و بدهكار عوامل مردن، و اسير مرگ و مير، و هم پيمان
غصّهها، و همنشين غمها، و هدف هر آفت، و مغلوب شهوات، و جانشين مردگان.
امّا بعد، براستى سنجش و
تأمّل در روگردانى دنيا بر خود؛ و سركشى روزگار و آخرتى كه به من روى آورده، مرا
از ياد ديگران و توجّه به بازماندگان بازداشت، ولى از آن زمان كه بيشتر؛ غم و
اندوه خود را دارم (اين غمخوارى) رأى مرا باز گردانيد، و جلوگير از پيروى خواهش
نفسم شد، و حقيقت كارم را برايم آشكار ساخت، و مرا به كارى راست و جدّى- كه در آن
شوخى و بازى راه ندارد- واداشت، و با حقيقتى كه دروغى آن را نيالوده است روبرو
ساخت. تو را
اسم الکتاب : تحف العقول ت جعفری المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 66