responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه    الجزء : 1  صفحة : 836

ابن سكّيت پرسيد: اكنون حجّت چيست؟ امام فرمود: (عقل، كه بوسيله آن كسى كه بر خدا دروغ بسته شناخته شده و مورد تكذيب واقع مى‌شود) معروف است كه ابن سكّيت معلّم مخصوص پسران متوكّل (معتز و مؤيّد) بود، روزى متوكّل از او پرسيد:

آيا پسران من در نزد تو محبوبترند يا حسن و حسين 8؟ ابن سكّيت كه از اين سؤال بسيار ناراحت شده و بر آشفته بود با نهايت شجاعت پاسخ داد: به خدا سوگند قنبر غلام على بن ابى طالب نزد من از تو و دو پسرت برتر است! متوكّل خونخوار با شنيدن اين پاسخ از شيعه بودن او مطمئن شد و به تركان دستور داد زبان او را از پس گردنش بيرون آورند، آنان نيز چنين كردند و اين دانشمند شجاع را به شهادت رساندند.

در باره نحوه برخورد متوكّل با امام هادى 7 گفته‌اند، هر گاه امام 7 به كاخ متوكّل نزديك مى‌شد، همه كسانى كه در اطراف كاخ بودند از هيبت و جلال امام بى‌اختيار از مركبهاى خويش پياده مى‌شدند، حتّى يك روز همگى با هم اتّفاق كردند كه به امام اعتنايى نكنند، ليكن به محض آنكه چهره نورانى امام آشكار شد، همگى از مركبهاى خويش فرود آمدند و سر به احترام خم كردند، به علاوه با ورود امام حاجبان پرده‌ها را كنار زده و درها را مى‌گشودند و آن حضرت را احترام مى‌كردند، روزى يكى از افراد بد خواه و چاپلوس به متوكّل گفت: هيچ كس بيشتر از تو به امام رافضيان احترام نمى‌كند، چرا به حاجبان خود دستور مى‌دهى براى او پرده‌ها را بالا بزنند و درها را بگشايند؟ مردم با ديدن اين وضع خواهند گفت: اگر او از خليفه شايسته‌تر نبود، خليفه با او چنين رفتار نمى‌كرد، لذا متوكّل دستور داد اين بار كه امام هادى آمد حاجبان بى‌تفاوت بايستند و درها را نگشايند، ليكن بلافاصله پس از ورود امام، امام به هر درى كه مى‌رسيد، آن در به اذن حقّ گشوده شده و پرده‌ها خود به خود كنار مى‌رفت، با مشاهده اين وضع متوكّل هراسان شد و دستور داد براى آنكه بيشتر مفتضح نشود و قدر و منزلت امام بيش از اين آشكار نگردد، دوباره حاجبان پرده‌ها را كنار زده و درها را بگشايند! هر بار كه امام هادى بر خليفه وارد مى‌شد با او به حقّ به مجادله و گفتگو مى‌پرداخت و با حجّت آشكار خود او را منكوب مى‌ساخت.

روزى متوكّل از امام پرسيد: اى ابو الحسن، تواناترين شاعران كدام است؟ امام نام‌

اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه    الجزء : 1  صفحة : 836
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست