responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه    الجزء : 1  صفحة : 789

استحكام حكومت خود از خونريزى و نيرنگ بازى خوددارتر، از همين رو حكومت باطل بنى اميه توسط باطلى ديگر در هم كوبيده شد و در آن شرايط بر پايى يك انقلاب شيعى ابدا امكان پذير نبود، شاهد ما بر اين مدّعا اين است كه گروهى از پسر عموهاى امام چه در عصر ايشان و چه بعد از آن انقلاب كردند، امّا به موفقيّت دست نيافتند و سرنوشتى جز شكست و ناكامى در انتظارشان نبود.

حتّى ظاهرا ابو مسلم خراسانى جاده را براى علويين صاف نمود و براى امام 7 نامه نوشت كه حكومت از آن شما است، قبول فرمائيد، امام 7 نامه او را روى چراغ سوزانيد و فرمود: جوابش همين است، خود او به نزد امام آمد، امام 7 فرمود:

حكومت براى ششمين اولاد ما است و تقدير چنين است.

با اين همه امام صادق 7 در انديشه استحكام پايه‌هاى انقلابى فكرى بود كه به انقلابى سياسى نيز مى‌انجاميد، و اين مسأله تا حدّى نيز محقّق شد، امّا هواخواهان و پيروان نهضت شيعه بدون ملاحظه، صرفا با ديدن مساعدتر شدن اوضاع، امام كاظم 7 را قائم آل محمّد (عج) پنداشتند و با مطرح كردن اين مسأله باعث شدند تا اين نهضت بى‌سرانجام بماند و حكومت عباسى، امام كاظم 7 را دستگير كرده و سالهاى متوالى در بند و حبس قرار دادند و بدترين شرايط را بر شيعه تحميل نمودند.

به هر حال امام صادق 7 فضايى صالح و آماده براى انقلاب خلق كرد، امّا هيچ گاه مستقيما به معارضه با حكومت برنخاست، اگر چه هيچ گونه ارتباط و تأييدى نيز در باره آنها روا نمى‌داشت.

تا آنجا كه يك بار منصور عباسى از امام صادق خواست تا با او هم ركاب شود و پيغام داد، چرا همچون ديگر مردمان دور و بر ما را نمى‌گيرى؟! امام صادق 7 فرمود: ما چيزى نداريم كه بخاطر آن از تو بترسيم و چيزى نزد تو نيست كه ما را تمنّاى آن باشد و تو نه در نعمتى هستى كه ما تو را به جهت آن تهنيت بگوييم و نه در مصيبتى واقع‌شده‌اى كه به جهت آن تو را تسليت دهيم، پس ما را با تو چكار است؟ منصور گفت: با ما همراه شو تا ما را نصيحت گويى.

امام فرمود: هر كه در طلب دنيا باشد تو را نصيحت نگويد و هر كه آخرت را جويد با تو مصاحبت نمى‌كند! منصور با خواندن اين پاسخ گفت: به خدا سوگند او تفاوت مراتب دنياجويان و

اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه    الجزء : 1  صفحة : 789
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست