اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه الجزء : 1 صفحة : 695
آغاز ابو بكر و عمر را براى مقابله با آنها
روانه ساخت، ليكن آنها با مشاهده موضع استراتژيك دشمن بازگشت را بر حمله و مقابله
ترجيح دادند، چون اعراب در يك بيابان بسيار سنگلاخ و صعب العبور به نام (وادى
الرمل) سنگر گرفته بودند و مقابله آنها بسيار دشوار بود، سرانجام پيامبر 6
مقابله با آنها را به على 7 واگذار كرد و فرماندهان سابق را تحت الامر او بسوى
دشمن روانه ساخت.
على 7 شبانه مواضع دشمن را محاصره نمود و در سپيده صبح به آنها
حمله كرد و بسيارى از آنها را به هلاكت در آورد و سايرين را به اسارت گرفت، بامداد
همان روز در نماز صبح سوره (و العاديات) بر رسول خدا 6 نازل شد، وقتى مردم از
اين سوره ناشناخته سؤال كردند، فرمود: هم اكنون جبرئيل به من خبر داد كه على بر
دشمنان غلبه يافت، وقتى على 7 به مدينه رسيد، مردم و پيامبر به استقبال سپاه او
شتافتند، على 7 به احترام پيامبر 6 از اسب پياده شد، ليكن رسول خدا 6 فرمود:
بر اسب سوار شو كه خدا و رسولش از تو خرسندند و اگر نمىترسيدم گروههايى از امّتم
در باره تو چيزى را بگويند كه مسيحيان در باره عيسى 7 گفتند، همانا در باره تو
سخنى مىگفتم كه همه مردم خاك زير پاى تو را بر مىگرفتند.
بدينسان على 7 شمشير برّان اسلام بود كه هرگز دچار كندى و سستى
نمىگشت، پس از آن پيامبر 6 دو بار على 7 را به يمن گسيل داشت و قبايل آن ديار
خصوصا قبايل حمدان همگى به دست آن حضرت به شرف اسلام مشرّف شدند.
حجة الوداع و ماجراى غدير خم:
در ذى الحجه سال دهم هجرى پيامبر 6 تصميم گرفت به مكه رفته و آخرين
حجّ خود را در معيّت مؤمنان بجا آورده و مناسك حج ابراهيم را عملا به آنان
بياموزد، پس از انجام مراسم حج فرشته وحى بر رسول خدا 6 نازل شد و اين آيه را
ابلاغ نمود: (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ
رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ
مِنَ النَّاسِ: اى رسول ما، آنچه راى از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن،
چون اگر اين عمل راى انجام ندهى، رسالت خدا راى انجام ندادهاى و خداوند تو راى از
شرّ مردم حفظ مىكند) [1] آنگاه پيامبر 6 مردم را در