اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه الجزء : 1 صفحة : 550
(روشنا آب) كاشته بود و اينها به اين دليل
اصحاب رس ناميده شدند كه پيامبر خود را در تلّى از خاك دفن كردند و اين قوم بعد از
حضرت سليمان 7 مىزيستند و داراى دوازده قريه بودند كه همه آنها در كنار نهرى به
نام رس از بلاد مشرق قرار داشتند و نام آن نهر از اين قوم گرفته شده بود، و در آن
روز در روى زمين رودى پرآبتر و شيرينتر از آن نهر و قريهاى آبادتر از قراء اين
قوم وجود نداشت.
سپس آن حضرت نام قراء آنها را بر شمرد كه بزرگترين آنها (اسفندار)
نام داشت و پادشاه آنها كه نركوذ بن غابور از فرزندان نمرود (فرعون زمان ابراهيم
7) نام داشت در اسفندار ساكن بود و در آنجا چشمهاى جارى بود كه صنوبرى عظيم در
كنار آن وجود داشت و آنها در هر قريه دانه اين درخت را كاشته و شعبهاى از آن چشمه
را در كنار آن جريان داده بودند و از آن دانهها درختان عظيمى روييده بود كه اين
قوم نوشيدن آب آن نهر را بر خود و چهارپايان خود حرام كرده بودند و هر كس از آن آب
مىآشاميد، او را به قتل مىرساندند و مىگفتند: اين نهر مايه حيات صنوبر و آلهه
ماست و سزاوار نيست هيچ كس از زندگى آلهه ما بكاهد.
لذا آنها و چهارپايانشان از نهر رس براى آشاميدن استفاده مىكردند و
در هر ماه از سال در يك قريه عيد مىگرفتند و در كنار صنوبر آن قريه جمع مىشدند و
روى درخت صنوبر آن قريه حرير منقّشى مىانداختند و سپس گوسفندان و گاوهاى قربانى
را در كنار درخت ذبح مىكردند و با هيزم آتش مىافروختند و قربانيها را
مىسوزاندند و وقتى دود آنها آسمان را فرا مىگرفت و مانع از ديدن آسمان مىشد به
سجده مىافتادند و با گريه و تضرّع از درخت صنوبر مىخواستند تا از آنها راضى شود،
سپس شيطان مىآمد و شاخههاى درخت را تكان مىداد و از تنه درخت صداى كودكى به گوش
مىرسيد كه مىگفت: اى بندگان من از شما راضى شدم! آنگاه آنها خوشحال شده و آرامش
خاطر مىيافتند و چشمان با ديدن اين منظره روشن مىشد، سپس سر خود را بلند كرده و
به شرب خمر و ساز و آواز مىپرداختند و چنگ مىزدند و يك شبانه روز را به
خوشگذرانى سپرى مىكردند، اين قوم از عجم بودند و عجم نام ماههاى دوازدهگانه خود
را از اين قراء دوازدهگانه گرفتهاند.
اين عمل در هر ماه در يك قريه انجام مىشد تا وقتى كه عيد اعظم آنها
فرا مىرسيد و آنها همگى از كوچك و بزرگ در قريه اسفندار نزد صنوبر عظيم و چشمه
كبير خود
اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه الجزء : 1 صفحة : 550