اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه الجزء : 1 صفحة : 469
(باب سيزدهم)
الف) در باره لقمان و حكمتهاى او:
خداى متعال مىفرمايد: لَقَدْ آتَيْنا
لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ
لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ[1]: (به تحقيق ما به لقمان حكمت داديم تا خدا را سپاس گويد و هر كه سپاس او گويد،
سپاس خود را بجا آورده و هر كس كفران نمايد بدرستى كه خداوند بىنياز و ستوده
است).
تفسير (على بن ابراهيم) از حماد نقل مىكند: از امام صادق 7 در
باره لقمان و حكمت او پرسيدم، فرمود: به خدا سوگند حكمتى كه به لقمان داده شده
بود، در باره حسب و نسب و مال و خانواده و قدرت بدنى و جمال و زيبايى نبود، بلكه
او مردى قوى در راه خدا و متّقى در محارم خدا و مردى درست انديش و صاحب فكر و نظر
بود كه هرگز در طول روز نمىخوابيد و هيچ يك از مردم از جهت دقّت در پوشيدگى او را
در حال قضاى حاجت يا غسل كردن نديد، و هرگز از چيزى خنده نكرد و با هيچ فردى
منازعه و جدال ننمود و با زنانى ازدواج كرد و فرزندان زيادى بوجود آورد كه بيشتر
آنها در كودكى مردند، امّا او براى هيچ يك از آنها گريه و زارى نكرد، و هرگز از
كنار دو نفر كه در حال نزاع و كشمكش بودند عبور نمىكرد جز اينكه ميانشان صلح و
آشتى برقرار مىنمود و هرگز هيچ سخن نيكو و پسنديدهاى را از كسى نمىشنيد، جز
اينكه او را تحسين مىكرد و از او مىپرسيد كه چه كسى اين سخن را به او گفته و در
باره توضيح و تفسير آن سؤال مىكرد و اغلب در مجالس حكما و فقها شركت مىكرد و با
قضاة و پادشاهان معاشرت مىكرد و به آنها پند و اندرز مىداد كه مواظب امتحان الهى
باشند و به خدا تكيه كنند و همواره در طلب علمى بود كه بوسيله آن بر نفس خود تسلّط
يابد و با هواى نفس مبارزه كند و همواره قلب خود را با تفكّر مداوا مىكرد و نفس
خود را با عبرتها و مواعظ تربيت و تعديل مىنمود و هرگز در باره چيزى كه نديده بود
اظهار نظر نمىكرد و به همين دليل از جانب پروردگار به او حكمت عطا شد و خداوند
تعالى گروههايى از ملائكه را در نيم روز به سوى او فرستاد و آنها لقمان را ندا
كردند، (در حالى كه لقمان صداى آنها را