اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه الجزء : 1 صفحة : 385
مخالفت با تو ترغيب مىكند و دشمنان تو را
در مخالفت با تو مدد مىرساند، فرعون گفت: او پسر عمو و جانشين و وليعهد من است،
اگر چيزى كه شما مىگوييد صحّت داشته باشد، او مستحقّ عذاب و شكنجه است، چون نعمت
مرا كفران كرده و اگر شما كاذب باشيد، شما مستحق شديدترين عذابها هستيد كه به خود
اجازه دادهايد بدگويى او را بكنيد، پس حزقيل و مخبران به نزد فرعون اجتماع كردند،
سپس از حزقيل پرسيدند: آيا تو منكر ربوبيّت فرعون و كافر به نعمات او نيستى؟ حزقيل
گفت:
پادشاها آيا تاكنون از من دروغى شنيدهاى؟ فرعون گفت: خير، حزقيل
گفت: پس از آنها بپرس پروردگارشان كيست؟ آنها گفتند: ربّ ما فرعون است، حزقيل گفت:
خالق شما كيست؟ گفتند: فرعون، حزقيل گفت: رازق شما كيست؟ تكفّل امر معاش شما و
دفعكننده بديهايتان كيست؟ گفتند: همين فرعون، حزقيل گفت: اى پادشاه شاهد باش و
شما اى حضّار همگى شاهد باشيد، كه پروردگار اينها پروردگار من و خالق ايشان خالق
من و رازق ايشان همان رازق من است و من پروردگار خالق و رازقى غير از پروردگار
ايشان ندارم و از هر پروردگارى غير از او برائت مىجويم و منظور او همان (اللَّه)
بود، لكن فرعون و بقيّه گمان كردند كه منظور او فرعون است، آن وقت فرعون به آن
افراد خبر چين گفت: شما در جستجوى فساد در مملكت من هستيد و مىخواهيد ميانه من و
پسر عموى من را مكدّر نماييد در حالى كه او دست راست و پشتيبان من است، شما مستحقّ
عذاب هستيد، سپس فرمان داد تا آنها را به چهار ميخ كشيده و با قيچى آهنين گوشت بدنشان
را قطعه قطعه كردند و بدين وسيله خداوند او را از شرّ مكرى كه آنان مهيّا كرده
بودند حفظ فرمود، (فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا[1] به وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ[2]، يعنى همان كسانى كه سعايت و بدگويى از او كرده بودند دچار
شديدترين شكنجهها شدند.
امّا در باره آسيه همسر فرعون، (ابن عباس) از رسول خدا 6 نقل
مىكند:
آن حضرت چهار خط بر روى زمين رسم كرد و فرمود: آيا مىدانيد اينها
چيست؟
گفتيم: خدا و رسول او داناترند، فرمود: برترين زنان اهل بهشت چهار
نفرند:
خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمّد و مريم دختر عمران و آسيه دختر
مزاحم